بدن بهعنوان آنچه همواره با من است و خودِ من، از مهمترین بحثهای تاریخ فلسفه بوده و نگاههای متعددی را برتابیده است. موریس مرلو- پونتی فرانسوی که از فلاسفه معاصر پدیدارشناس و اصالت وجودی (اگزیستانسیال) است، نیز از قاعده کلی مستثنی نبوده و شاید حتی بیش ازهر فیلسوف دیگری به بحث بدن پرداخته و آن را موردتوجه خاصی قرار داده است. بدنی که او شرح میدهد، کاملاً متفاوت از تفاسیر گذشته بدن است و لذا از آن بهعنوان تَن یاد میشود. ازآنجاکه این فیلسوف و چشماندازش به جهان آنگونه که میبایست در ایران شناختهشده نیست، در این مقاله کوشش میگردد تا با روشی تحلیلی – تفسیری و نگاهی به چشمانداز گذشته بدن، همچنین بررسی آرای مرلو – پونتی از آن و تأثیر و تأثرات میان آرای مرلو- پونتی و عقاید گذشتگان طرحی را که وی از تن آدمی میریزد، روشن گرداند. درنتیجه نشان داده خواهد شد آنچه به نظریه تن معروف است و آنچه مرلو- پونتی آن میخواند، تنی آگاه است که خلق (body schema) تن را شکلواره و خوانش آثار هنری بر بستر آن روی میدهد.