دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
زایش مفهوم «ناعالم» از بطن هنر، با نگاهی به پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر مطالعۀ موردی: نگارۀ «فریدون در هیئت اژدها، پسرانش را می آزماید»
5
18
FA
احسان
معزی پور
دانشجوی دکتری رشته فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
moezzipour@gmail.com
شمس الملوک
مصطفوی
0000-0002-9874-0810
دانشیار گروه فلسفه، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
sha_mostafavi@yahoo.com
شهلا
اسلامی
استادیار گروه فلسفه، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
shahla.eslami78@gmail.com
10.30480/vaa.2020.2347.1353
پدیدارشناسی در اندیشۀ ادموند هوسرل، روشی برای چگونگی معنا بخشیدن به جهان در آگاهی انسان و قوام یافتن آن معنا بود، اما نزد مارتین هایدگر، این جریان فلسفی صورتی هرمنوتیکی به خود گرفت و به رویکردی جهت آشکارگی وجود مبدل گشت. هایدگر با به کارگیری رویکرد پدیدارشناسانۀ هرمنوتیکی در تحلیل آثار هنری، نشان داد که چگونه یک اثر هنری میتواند فراتر از درگیر ساختن احساسات فردی، عالمی را آشکار سازد و به محلی برای انکشاف حقیقت وجود بدل گردد. مقالۀ حاضر بر آن است که با الگو قرار دادن نگاه هایدگر در پدیدارشناسی هرمنوتیکی نقاشی «کفشها» اثر ونگوگ که در کتاب سرآغاز کار هنری آمده است، با روش تطبیقی-تحلیلی به خوانش پدیدارشناسانۀ هرمنوتیکی نگاره ای ایرانی به نام «فریدون در هیئت اژدها، پسرانش را می آزماید» بپردازد. نتیجۀ کار می تواند گشایندۀ راهی باشد برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل و متمرکز بر عالم مخاطبی منحصربه فرد در جهت گشایش وجوهی مغفول از وجود. اصطلاح «ناعالم» در متن حاضر، که مفهومی زادۀ آشکارگی وجود در موقعیتهایی است که طبق گزارۀ هایدگری: «عالم، نمی عالمد»، یکی از نتایج خوانش پدیدارشناسانۀ هرمنوتیکی نگارۀ مورد بحث است؛ نگاهی متکی به «موقعیت» دازاین «در-عالم»، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری.
پدیدارشناسی هرمنوتیکی,هایدگر,وجود,عالم,هنر
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_774.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_774_1bd8bb69e359e7a27b05af739359a1df.pdf
دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
سبکشناسی منطقهای کوفی شرقی:بررسی صفات قلم کوفی در قرآنِ اصفهان (محفوظ در کتابخانة آستان قدس رضوی)
19
34
FA
مهدی
صحراگرد
استادیار گروه معماری، دانشگده معماری و هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد، مشهد، ایران
mdsahragrd@gmail.com
10.30480/vaa.2020.2636.1407
کوفی شرقی که در کتابت قرآن به کار میرفت صورت دگرگون شدة کوفی اولیه بود که از سدة چهارم تا هفتم در شرق جهان اسلام به سبکهایی گوناگون درآمد. به رغم اهمیت آن که آثار پرشمارش نشان دهندة رواج چشمگیرش در کتابت قرآن است، تحقیقات محدودی درباره سبکهای کتابتش صورت گرفته است که به نظر میرسد از علل محدود ماندن این تحقیقات بازتاب نیافتن اطلاعاتی دربارة این قلم در متون درجه اول و نبود اطلاع کافی از کاتبان و تاریخ کتابت بسیاری از نسخهها باشد. در حال حاضر در کتابخانة آستان قدس رضوی نسخهای نگهداری میشود که معلوم بودن تاریخ و محل کتابتش در شناخت محل گسترش یکی از سبکهای کوفی شرقی یاری میرساند و بدین ترتیب راهی برای سبکشناسی منطقهای این قلم میگشاید. این نسخه، سه پاره از قرآنی چهاردهپاره است که در سال 327ق در اصفهان کتابت شده و پیرو نام واقفش در بین نسخهشناسان کتابخانة آستان قدس رضوی به قرآن کشواد بن املاس مشهور است. شباهت سبک کتابت این نسخه به چند نسخة بدون رقم دیگر نشان میدهد این سبک در سده چهارم رواجی گسترده داشته است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر نسخه و بررسی ویژگیهای خط کوفی شرقی آن، پنج نمونة مشابه نیز معرفی میشود.
سبک شناسی,کوفی شرقی,قرآن,اصفهان
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_777.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_777_3781075f99bfa3c3642a8af6c9f240d2.pdf
دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
مصادیق تغییر در مولفههای بصری قالیهای معاصر تبریز
35
47
FA
عبدالله
میرزایی
استادیار گروه فرش، دانشکاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران
a.mirzaei@tabriziau.ac.ir
10.30480/vaa.2020.780
تبریز بهعنوان یکی از مهمترین مراکز تولید و صادرات قالی ایران به شمار میرود. تنوع در طراحی و رنگآمیزی طرحها و نقوش از شاخصههای اصلی قالیهای تبریز بوده و باعث شکلگیری ادبیات انتقادی و توصیفی پژوهشگران در معرفی قالی معاصر این شهر شده است. مسئله اصلی این پژوهش توصیفی بودن اغلب نوشتارهای موجود در بیان ویژگیهای بصری قالیهای معاصر تبریز است. بهطوریکه توصیفات ارائهشده غالباً کلی و فاقد ارائه مصادیق عینی و سنجهپذیر میباشند. از اینرو، هدف از پژوهش حاضر شناسایی و ارزیابی وضعیت طراحی و رنگبندی قالیهای معاصر تبریز بهمنظور سنجش اعتبار علمی نظریات و انتقادات مطرحشده در مورد انحراف قالی این شهر از مبانی طراحی سنتی قالی ایران میباشد. بدین منظور تعداد 100 نمونه از قالیهای بافتهشده در چهار دهه اخیر این شهر از بین 300 تخته قالی از طریق نمونهگیری تصادفی منظم انتخاب و متناسب با اهداف پژوهش موردمطالعه قرار گرفتهاند. نتایج حاکی از آن است که در دهههای اخیر تغییرات رو به گسترشی مغایر با اصول و مبانی شناختهشده طراحی قالی ایران در قالیهای معاصر تبریز به وقوع پیوسته است. واقعگرایی در طراحی و رنگآمیزی نقوش در اشکال مختلف، پدیده نوظهور در قالیهای تبریز میباشد که موجب برهم خوردن انضباط سبکی و مبانی هویتی قالیهای معاصر این شهر شده است.
قالی تبریز,واقعگرایی,طرح و نقش,رنگبندی
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_780.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_780_288faa0013ac3eba5187c4edd317c04c.pdf
دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
بررسی تاثیر نقاشی اکسپرسیونیستی بر فیلم مطب دکتر کالیگاری
49
60
FA
جواد
نوبهار
عضو هیئت علمی گروه نقاشی، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر، تهران، ایران
j_nobahar@yahoo.com
اسدالله
غلامعلی
استادیار گروه سینما، دانشکده هنر، دانشگاه دامغان، دامغان، ایران
a.golamali@du.ac.ir
بهنام
زنگی
استادیار گروه گرافیک، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
zangi@modarres.ac.ir
10.30480/vaa.2019.2087.1295
از زمان تولد سینما در اواخر قرن نوزدهم میلادی، ارتباط بین نقاشی و سینما در حوزههای زیباشناسی موضوع بحث بوده است. رابطه، شباهت و تفاوتهای این دو هنر نهتنها جذاب، بلکه بحثبرانگیز است. جنبش اکسپرسیونیسم آلمان که امروزه از آن بهعنوان یک سبک یاد میکنند، نقش مهمی در تحول و تکامل آثار و سبکهای هنری داشته است. اکسپرسیونیسم به همان اندازه که در تاریخ نقاشی جایگاه رفیعی دارد، در تاریخ سینما نیز بسیار حائز اهمیت است. سینمای اکسپرسیونیستی بر جریان و سبکهای سینمای زیادی همچون ژانرهای وحشت، جنایی و نوآر تأثیر مستقیم و غیرمستقیم گذاشته است. مطب دکتر کالیگاری ساخته رابرت وینه (1920) مهمترین و مشهورترین فیلم اکسپرسیونیستی است که تمام عناصر اکسپرسیونیسم را در خود دارد. به نظر میرسد این سبک سینمایی، بیش از هر چیز وامدار نقاشی اکسپرسیونیستی باشد. پژوهش حاضر بهصورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و منابع آن به روش کتابخانهای گردآوری شده است.در این مقاله تأثیر سینمای اکسپرسیونیستی از نقاشی اکسپرسیونیسم مورد مطالعه بوده و برای این مقصود، فیلم مطبدکتر کالیگاری که یکی از برجستهترین آثار سینمای جهان است و موجب پدید آمدن جریانی به نام کالیگاریسم گردیده است، براساس عناصر اکسپرسیونیستی در نقاشی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که فیلم مطب دکتر کالیگاری بهعنوان یکی از شاخصترین فیلمهای اکسپرسیونیستی بهطور مستقیم از نقاشی اکسپرسیونیستی الهام گرفته است و عناصری همچون دکور، بازیگری، شخصیتپردازی و استفاده از نور و سایه در این فیلم، وامدار هنرنقاشی اکسپرسیونیستی است.
سینما,نقاشی,اکسپرسیونیسم,فیلم مطب دکتر کالیگاری
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_775.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_775_feffd5c29760dcc9dd05834342bcdd34.pdf
دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
تزئینات آجرکاری و کتیبه نگاری در گنبد سرخ مراغه
61
76
FA
محمدرضا
خیرالهی
عضو هیئت علمی، مربی گروه فرش، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر، شهر تهران، ایران
kheirollahi.r@art.ac.ir
محمود
کارگر
0000-0002-7275-945X
عضوهیئت علمی گروه صنایع دستی، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر، تهران، ایران
m.kargar@art.ac.ir
10.30480/vaa.2020.2272.1339
گنبد سرخ از شاخصترین بناهای دوره سلجوقی متعلق به 542ق است. تنوع فنون آجرکاری، گچبری و کاشیکاری در اجرای فرمهای تزیینی، گره چینی و کتیبههای کوفی چنان تجلی و نمودی در این بنا دارد که عملاً وجوه دیگر معماری آن را تحتالشعاع قرار داده است. بنابراین، ضروری است با توجه به تنوع فنون و تزئینات آن در معماری، تحقیق و تفحص بیشتری در این زمینه صورت گیرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر بر این محور قرار دارد که ویژگیهای تزئینی حروف و گلاندازهای آجری و کاشی بهکاررفته در کتیبههای گنبد سرخ، چه میباشد؟ هدف اصلی نیز بررسی و بازشناسی تزئینات و کتیبههای گنبد سرخ است. این پژوهش از نوع کیفی میباشد و با بهرهمندی از تصاویر گنبد، ابتدا بنا و تزئینات آن توصیف و سپس تحلیل شده است. گردآوری اطلاعات حاصل مطالعات کتابخانهای و تصویربرداری از گنبد انجام شده است.یافتهها نشان میدهد، بیشترین کاربرد فنی آجرکاری در این گنبد، نقش گلانداز است و تزئینات آجری متنوعی مانند انواع رگچین گلانداز (گلچین) و جناغی، گرهچینی، خفتهوراسته کلوکبند و کتیبههای رگ چین بنایی بهکاررفته است. در این بنا در کنار آجرهای قالبی، پیشبر، تراش و گچبری، کاشیهای فیروزهای و آبی نیز در بدنه آن استفادهشده است. به عبارتی، تلفیق چند نوع مصالح در تزئینات گنبد سرخ مانند ترکیب «آجر و کاشی» و «آجر و گچ» در یک نقش از ابتکارات دیگر بوده که در این بنا استفاده شده است. نظام نوشتاری و تزئینی کتیبههای گنبد سرخ به سه شیوه بدون آرایش و تزئین اضافه، ترکیبشده با نقوش هندسی و همراه با نقوش هندسی و اسلیمی اجراشده است. گرهسازی به دو روش در داخل قابها و مستقل از کتیبهها و منشعب شده از ادامه حروف کتیبهها است. این کتیبهها از آجر تراشدار به همراه تزئینات گچبری شده از شاخصهای تزئینی دیگر این بنا است.
سلجوقی,گنبد سرخ مراغه,تزئینات وابسته به معماری,کتیبه
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_778.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_778_41ea7b11fed9ff27930d3a8b7704fe72.pdf
دانشگاه هنر
نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
2717-1272
2717-1280
13
28
2020
06
21
شیوههای آشناییزدایی و نشانهشکنی در آثار بنکسی
77
95
FA
صدرالدین
طاهری
0000-0003-2507-7533
استادیار گروه پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی،
دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران
s.taheri@aui.ac.ir
10.30480/vaa.2020.2562.1393
به باور ویکتور شکلوفسکی یکی از وظایف هنر میتواند بیگانهسازی اشیاء و پدیدهها برای افزودن بر پیچیدگی و ژرفای فهم مخاطب باشد. رولان بارت به فرآیند نشانهشکنی اشاره دارد، به معنای باژگونسازی معنای نشانههای پذیرفتهشده فرهنگی. هدف اصلی پژوهش حاضر، ردیابی شیوههای گوناگون آشناییزدایی و نشانهشکنی در آثار «بنکسی» هنرمند رخپوشیده معاصر بریتانیا است. این پژوهش یک موردکاوی نشانهشناختی با رویکرد توصیفی -تحلیلی و با هدف توسعهای است که دادههای کیفی آن به شیوه اسنادی دادهاندوزی شدهاند. پس از تحلیل یازده اثر بنکسی که با نمونهگیری هدفمند برگزیده شدهاند، شیوههای آشناییزدایی و نشانهشکنی در کارهای او دستهبندی میگردد. در این راستا پنج اثر <em>دختر ناپالم</em>، <em>مداخله ناخوشآیند</em>، <em>طغیان، پرتابگر گل</em>، <em>تیرانداز مدادشمعیها</em> و <em>موشک بهجای زوبین</em> را میتوان دارای آشناییزدایی و نشانهشکنی سیاسی دانست. همچنین <em>آلبوم پاریس</em> و <em>ماجرای کانیآیلند</em> آثاری هستند که گونهای آشناییزدایی و نشانهشکنی اقتصادی در آنها دیده میشود. چهار اثر <em>مریم زهرآگین</em>، <em>مسیح با کیسههای خرید</em>، <em>نیشخند دروگر</em> و <em>پایان حراج</em> را نیز میشود دارای نمونههایی از آشناییزدایی و نشانهشکنی مذهبی دانست. هنرمند در آثار یادشده، قالبهایی را که مخاطبانش از پیش میشناختهاند برگزیده و با تهی نمودنشان از معنای رایج و بهرهگیری از رمزگانهای جایگزین، آنها را با مفاهیمی تازه بارور نموده است.
نشانهشناسی,آشناییزدایی,نشانهشکنی,بنکسی,هنر معاصر
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_776.html
http://vaa.journal.art.ac.ir/article_776_407b9532d306dd2d587f3883121304e4.pdf