مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
میترا غفاری؛ امیر مازیار؛ نیر طهوری
چکیده
در میان مستشرقانی که در دورۀ پهلوی به تحقیق درباره هنر ایرانی پرداختهاند، آرتور پوپ جایگاهی برجسته دارد. پژوهشها و فعالیتهای نمایشگاهی پوپ از مهمترین عواملی بود که سبب شد "هنر ایرانی" به عنوان شاخهای مستقل از هنر اسلامی شناخته شود. اگرچه دیدگاه پوپ درباره هنر ایرانی از برخی رویکردهای پیشین و از جمله تفسیرهای قومی-نژادی تأثیراتی ...
بیشتر
در میان مستشرقانی که در دورۀ پهلوی به تحقیق درباره هنر ایرانی پرداختهاند، آرتور پوپ جایگاهی برجسته دارد. پژوهشها و فعالیتهای نمایشگاهی پوپ از مهمترین عواملی بود که سبب شد "هنر ایرانی" به عنوان شاخهای مستقل از هنر اسلامی شناخته شود. اگرچه دیدگاه پوپ درباره هنر ایرانی از برخی رویکردهای پیشین و از جمله تفسیرهای قومی-نژادی تأثیراتی پذیرفته، اما از ویژگیهای کاملاً متمایز و منحصر بفردی برخوردار است که تاکنون به طور دقیقی توصیف و تحلیل نشده است. پوپ با تاثیرپذیری از رویکردی فرمالیستی راجر فرای و کلایو بل و به کارگیری مفاهیمی همچون فرم ناب و اصل وفاداری به خلوص شکل به دیدگاهی بدیع درباره هنر ایرانی دست یافت. ویژگیهای خاص دیدگاه پوپ سبب شد تا برخی از منتقدان هنری معاصر وی به تحلیل و نقد آن بپردازند. هدف این پژوهش تحلیل و ارزیابی رویکرد پوپ به مفهوم "هنر ایرانی" از طریق بررسی نقدهایی است که بر نظریۀ هنر ایرانی او از جانب شاپیرو و کوماراسوامی مطرح شده است. به این منظور، ضمن معرفی و تحلیل دیدگاه پوپ، تحلیل و ارزیابی شاپیرو و کوماراسوامی از آن نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. این پژوهش، تحقیقی بنیادی و نظری بوده و روش تحقیق برای این موضوع به صورت توصیفی- تحلیلی است. شیوۀ گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر کتابخانهای بوده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق حاکی از این است که کوماراسوامی با برخی از انتقادات شاپیرو بر پوپ هم نظر است از جمله اینکه پوپ بدون ارائه دلایل کافی تلاش کرده هنر ایران را فراتر و متمایزتر از بقیۀ هنرها جلوه دهد، در عین حال، با فروکاستن ویژگی-های بنیادین هنر ایران به سبک دوران باستان کاملاً مخالف است. در مقابل، شاپیرو نیز معتقد است که پوپ داوری مبتنی بر کیفیت را جایگزین تفاسیر مبتنی بر سبک کرده و نتوانسته است تاریخ هنر را با تاریخ اجتماعی پیوند دهد.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
آمنه مافی تبار
چکیده
پیکرنگاری درباری، سبک نخست نقاشی عصر قاجار است که هرچند پیشتر از این عهد و در اواخر حکومت صفوی شکل میگیرد اما در زمان فرمانروایی پادشاهان اولیة سلسله قاجار یعنی آغامحمدخان تا محمدشاه در شکل گسترده رواج مییابد و اوج آن مصادف با امارت دومین شهریار این خاندان یعنی فتحعلیشاه است. در بسیاری از این نوع نقاشیها، فقط یک پیکره در قاب ...
بیشتر
پیکرنگاری درباری، سبک نخست نقاشی عصر قاجار است که هرچند پیشتر از این عهد و در اواخر حکومت صفوی شکل میگیرد اما در زمان فرمانروایی پادشاهان اولیة سلسله قاجار یعنی آغامحمدخان تا محمدشاه در شکل گسترده رواج مییابد و اوج آن مصادف با امارت دومین شهریار این خاندان یعنی فتحعلیشاه است. در بسیاری از این نوع نقاشیها، فقط یک پیکره در قاب تصویر خودنمایی میکند و در نمونههای متعددی نیز دو یا چند تن به نمایش درآمدهاند. هدف این مقاله، تحلیل و بررسی گونهای از پیکرنگاریهای درباری است که با حضور دو تن در ترکیب تصویر، در قالب زوجنگاری شناخته میشود. با این حساب پرسش آن است: چگونه میتوان زوجنگاریهای نیمة نخست عصر قاجار را از منظر محتوا طبقهبندی کرد؟ نتیجة این مطالعه به شیوة تحلیلی تطبیقی دربارة هجده تصویر نمونهگیری شده به صورت احتمالی طبقهبندی شده؛ نشان میدهد که میتوان زوجنگاریهای نیمة نخست عصر قاجار را در قالب دلدادگان، همراهان همشأن، شاهزادهخانمها/ شاهزادگان و خدمه و البته والده/ والد و فرزند تقسیم نمود. چنانچه ترکیب تصویر و جزییاتی همچون پوشش و آرایههای تزیینی لباس افراد، بیانگر آن است بسیاری از نمونههایی که پیش از این به عشاق تعبیر شدهاند، بهواقع شاهزادهخانمهایی هستند که با خدمتکار مرد، همراهی شده و به تصویر درآمدهاند. نکتة دیگر آنکه هرچند خدمة شاهزادهخانمها در صورت زنانه و مردانه نمود دارد اما ملازمان شاهزادگان، صرفاً درقالب جنسیت مردانه ـ و نه کنیز ـ ظاهر میشود. افزونبراین، تعامل افراد همشأن با جنسیت مشابه همچون مؤانست دو بانوی نوازنده یا نمایش فرزند خردسال (پسر) در آغوش مادر و در جوار پدر از دیگر موضوعاتی است که در این طیف از پیکرنگاریها با کمّیت اندک دنبال شده است.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
زینب سعیدزاده؛ سودابه صالحی
چکیده
امروزه حجم بالای اطلاعات بصری موجب شده است تا انتقال پیام به مخاطب دشوار شود . یکی از راهحلهای موثر برای ایجاد خلاقیت و جلب توجه مخاطب، استفاده از بازی و تعامل میان فضاهای مثبت و منفی اثر است. هدف پژوهش حاضر تعیین نحوهی استفاده از تعامل فضاهای مثبت و منفی با تکیه بر نظریه گشتالت در پوسترهای طراح گرافیک معاصر، نوما بار می باشد.این ...
بیشتر
امروزه حجم بالای اطلاعات بصری موجب شده است تا انتقال پیام به مخاطب دشوار شود . یکی از راهحلهای موثر برای ایجاد خلاقیت و جلب توجه مخاطب، استفاده از بازی و تعامل میان فضاهای مثبت و منفی اثر است. هدف پژوهش حاضر تعیین نحوهی استفاده از تعامل فضاهای مثبت و منفی با تکیه بر نظریه گشتالت در پوسترهای طراح گرافیک معاصر، نوما بار می باشد.این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی است؛ بدین معنا که تمامی عناصر بصری موجود در نمونه های مورد بررسی با توجه به نظریه گشتالت و جداول طراحی شده توسط پژوهشگران مورد مشاهده، تحلیل و توصیف کیفی قرار گرفته اند. جامعهی نمونهی پژوهش پوسترهای طراحی شده توسط نوما بار بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. پس از مشاهدهی عمیق 38 نمونه، توصیف بصری آنها، کدگذاری توصیفها و توسعهی جدول ارزیابی این نمونهها بر اساس قوانین گشتالت و به دست آمدن نتایج کدگذاریها، 14 نمونه که تطابق بیش تری با موضوع مورد بحث داشته اند انتخاب شده و از منظر رابطهی شکل و زمینه مورد بحث قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در نمونههای مورد بررسی، فضای مثبت و منفی در پوسترهای نوما بار معمولاً کارکردی دوجانبه دارند؛ بهطوری که یا تمام فضای اطرافِ نقشِ مثبت و یا قسمتی از این فضا تبدیل به نقش جدیدی شدهاند که با وجود اتصال بدونمرز به زمینه، خود را به عنوان نقش یا همان فضای مثبت جلوه میدهند. در واقع، این استفاده مثبت از فضای منفیِ زمینهی اثر تا به حدی خوب انجام پذیرفته است که در برخی موارد، شکل ایجاد شده در زمینهی به نسبت فضای مثبت، تطابق بیشتری با قوانینِ نقش بودن یک شکل در نظریهی شکل و زمینهی گشتالت داشته و حتی گاهی بیشتر چشم مخاطب را درگیر خود می کند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
علیرضا طاهری
چکیده
در طول ادوار مختلف، اعتقاد به معجزات پیامبران و یادگارهای برجای مانده از آنان بسیار رایج بوده است. صندلهای پیامبر(ص) نیز مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. در باور آنان، صندلهای ایشان به عنوان یک شیء مقدس میتوانسته برای کمک به حل مصائب یا شفای بیمار به خدمت گرفته شود. نقش صندلهای پیامبر(ص) در آثار اسلامی منتشر شده و در کنار دعاها، اشعار ...
بیشتر
در طول ادوار مختلف، اعتقاد به معجزات پیامبران و یادگارهای برجای مانده از آنان بسیار رایج بوده است. صندلهای پیامبر(ص) نیز مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. در باور آنان، صندلهای ایشان به عنوان یک شیء مقدس میتوانسته برای کمک به حل مصائب یا شفای بیمار به خدمت گرفته شود. نقش صندلهای پیامبر(ص) در آثار اسلامی منتشر شده و در کنار دعاها، اشعار و توصیف فضایل پیامبر(ص) ظاهر شدهاند. سوالات این است که: شمایل صندلهای پیامبر(ص) چگونه به نمادهای مقدس تبدیل شدهاند؟ شمایل این صندلها با چه ویژگیهای بصری مصور شدهاند؟. صندل ها نیز در مقام آثار مقدس، محلی برای حافظه فردی و جمعی، و یادآور خاطراتی هستند که آنها به همراه خود داشته اند. اشیاء مقدس به جای مانده، جزیی از حافظه تاریخی هستند. استفاده از یادگارهای مقدس توسط مسلمانان قرون وسطی، یادآوری خاطرات قدیسین را بر روی اشیاء مقدس متمرکز می کرد، بنابراین به آنها معنای عمیقی می بخشید و زمینه احترام به آنها را ایجاد می کرد. نسخههای زیادی در رابطه با صندلهای پیامبر(ص) تصویر شده است، تکرار و تکثیر آنها در طی قرون و کارکردهای مختلف معجزهآسای آنها باعث شده به عنوان نمادی مقدس در آیند. مفاهیم خاصی به شمایل نعلین حضرت منتسب شده است: دفع بلا و مصایب، جلب خیرات و برکات، شفا، سعادت دنیوی و اخروی، بخشش گناهان و غیره، که بر قدسیت و اعجاز آمیزبودن آن (نزد معتقدین) صحه میگذارند. به لحاظ ظاهر نیز میتوان روندی ترتیبی و تحولگرا، از شمایلهای ساده به سوی شیوههای پیچیده و تجملگرا را در بین آنها مشخص نمود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.