دانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121The evaluation of Hume's theory about the beauty and tasteارزیابی نظریهٔ دیوید هیوم در خصوص زیبایی و ذوق51764110.30480/vaa.2011.641FAمریمبختیاریانفلسفه هنر، دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، استان تهران، شهر تهران0000-0002-7353-2644Journal Article20110204«دیوید هیوم» ضمن مطرح ساختن بحث تازه ذوق در مقالهای با عنوان «در باب معیار ذوق»، زیبایی را برخلاف پیشینیان خود، ویژگی و صفتی در شیء ندانست، بلکه آن را احساسی برشمرد که در ذهن مخاطب آن شکل میگیرد. او از این طریق اندیشههای زیبایی شناسانه پس از خود را بهطور اساسی متحول ساخت، بهگونهای که رهیافت ذهنی و نگاه مدرن به زیبایی و زیباییشناسی قوت گرفت و معیارهای کلاسیک و رهیافت عینی بهتدریج رنگ باختند. در نظر او موضوع درخور اهمیت در هنر، لذت برآمده از آن است. چنین لذتی مولود احساس انسان است، نه هنر و یا آن شیء خارجی، بنابراین، بهتبع چنین رویکردی، زیبایی و لذت بردن از آن ربط وثیقی به ذوق مخاطب پیداکرده است. ذوق نیز نیرویی معرفیشده است که به مدد آن احساس تأیید یا ردˏچیزی برانگیخته میشود. در این مقاله سعی شده است که ضمن شرح مجمل و مختصری از دیدگاه هیوم در خصوص زیبایی و معیار ذوق، به ارزیابی و نقد آن توجه شود. به نظر میرسد هیوم پسازآنکه رأی داوران حقیقی را همانا معیار ذوق برشمرد، در تعریف و شناسایی داوران حقیقی، حصاری از اندیشه ایدهآلیستی به دور خود کشید که چندان با روحیه تجربهباورانه او سازگار نیست.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_641_56bb8479562fee68fd777a145b4ec237.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121Critical aspects in the traditinal arts history based on the "new art history"ملاحظات انتقادی «تاریخ هنر» در تحلیل تاریخ سنتی هنر193164210.30480/vaa.2011.642FAاپه نااسفندیاریرشتهٔ پژوهش هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، استان تهران، شهر تهرانسید موسیدیباجگروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، استان تهران، شهر تهرانحبیب اللهایت اللهیگروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204تاریخ هنر در کمتر از 40 سال اخیر، دستخوش تحولات بنیادی شده که خود از تداخل و همپوشی اوضاع تاریخی، سیاسی، اجتماعی و تغییرات نهادی سرچشمه گرفته است. نتیجهٔ این تغییرات، نقادی از امری متعارف (تاریخ سنتی و نهادی هنر)، تعیین جایگاه دانش در جامعهٔ معاصر و تأکید هنر امروز بر ارزشهای اجتماعی، ثمربخش بودن دانشها و تخصصها و ارتباط هنر با توسعهٔ فرهنگی و تاریخی است. پس از طرح مسئلهٔ مرگ هنر و ورود به مرحلهٔ پساتاریخی، اقتضاهای جدیدی از منظر دگرگونی در امر تاریخ هنر- برخاسته از ضرورت و تقدیری تاریخی (تعبیر هگلی) – ایجاد میشود و خودآگاهی تاریخی اهل هنر (هنرمند، مورخ، فیلسوف و منتقد هنر)، در نقش اجتماعی هنر تحقق مییابد. اهداف اصلی تحقیق عبارتاند از گسترش دانش نظری، تحلیل وضعیت گذشتهٔ تاریخ هنر، ارائهٔ راهحلهای جامعتر با توجه به اوضاع اجتماعی در دورهٔ معاصر و کمک به بهبود روشهای آموزشی است. نوع تحقیق ازنظر ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی است؛ در شاخهٔ تحقیقهای نظری و بهصورت تحقیق و تفحص در مجموعهای از نظریهها، رهیافتها و روشها، ذیل عنوانی واحد و تحلیل و تنفیذ و داوری آنها با برداشت و نگاه تطبیقی جدید.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_642_8f12b5bfb2141cc42e5c18d0edaf6c48.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121Art history in traditionalist viewتاریخ هنر در سنجهٔ سنتگرایان234464310.30480/vaa.2011.643FAکامرانسپهراندانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204بر اساس سنتگرایی، تاریخ هنر عاجز از دستیابی به حقیقت هنر است؛ چون دیدگاه سنتگرا اساساً تاریخ و حقیقت را در ستیز با یکدیگر میبیند. این در حالی است که شناخت غیر تاریخمند بهسوی رازورزی و کلیگویی سوق پیدا میکند. بااینحال سنتگرایی از جنبههایی با زیباییشناسی غربی در نقد نگرش تاریخی شریک است، چون بهمانند زیباییشناسی براین گمان است که خصلت دستنیافتنی در اثر هنری نهفته است که شناخت تاریخی را کاری با آن نیست. ولی اختلاف اصلی آنجاست که دغدغهٔ اصلی سنتگرایی آن است که با طرد دقت و درستی تاریخ زمانمند به روایتی افسانهای از دوگانهٔ هنر شرقی و هنر غربی بپردازد که در این دوگانه، اولی واجد ارزشهای راستین است و دومی فاقد آن. چنین نگرشی که همهٔ پاسخها را در آستین دارد، طبعاً با نفس پژوهش آکادمیک که در کار پرسش آفرینی و تولید اندیشه است، در تضاد است. افزون بر آن، دست بر قضا در دوران مدرن این حوزهٔ تاریخ هنر است که نگاهبان سنتهای هنری است. با در نظر داشتن این رهیافت کلی، در این مقاله به بازتاب و بررسی موردی برخی از آرای سنتگرایان و نقد آن با اتکا به اندیشههای برنارد ویلیامز و ای.اچ.گامبریج پرداختهشده است.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_643_bc5eeafe24de6929650396d482592752.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121The role of public awareness and knowledge in selection of art-worksنقش آگاهی و دانستههای عمومی در انتخاب آثار هنری456164410.30480/vaa.2011.644FAمحمد جوادمهدوی نژاددانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، استان تهران، شهر تهرانکوثرافضلیهنر اسلامی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204هنر و زیبایی، رابطهای دیرینه باسلیقه و انتخاب دارد و به همین دلیل از موضوعات بحثبرانگیز در جهان هنر به شمار میآید. در بسیاری از مواقع اختلافنظر میان جامعهٔ حرفهای و تخصصی از یکسو و عموم مخاطبان از سوی دیگر، بهوضوح خودنمایی میکند و در برخی از مواقع نوعی فاصله میان کارفرما و هنرمند به وجود میآورد؛ اما مسئله اصلی اینجاست که این اختلافنظر از کجا ناشی شده است و چه چیزی را میتوان مبدأ و موضوع آن برشمرد. بر اساس فرضیهٔ موردنظر پژوهش میتوان رابطهای را میان آگاهیهای کلی و دانستههای عمومی افراد و نوع انتخاب در آثار هنری مشاهده کرد. دانستههای عمومی افراد و سلیقهٔ هنریشان با یکدیگر مرتبطاند؛ هرچند که چیستی و چگونگی این ارتباط نیاز به توضیح و تفسیر دارد. برای پاسخگویی به پرسشهای مطرحشده، نوع انتخاب آثار از منظر انتزاعی بودن یا رئالیستی بودن و همچنین ایرانی یا غیر ایرانی بودن، در حوزه هنرهای تجسمی به آزمون گذاشته میشود. دستاوردهای پژوهش نشان از آن دارند که هرچند میتوان رابطهای کلی را در این حوزه تعریف کرد، لیکن جنبههای عمیقتری نیز وجود دارند که بر رابطهٔ میان دانستههای عمومی و نوع انتخاب در آثار هنری تأثیر مینهند.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_644_f19a3ec7da7dfbf17188224757452592.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121Conjunction of tradition and modernity in the artistic Achievements of Mahmoud khan sabaهم کناری سنت و تجدد در کارستان هنری محمود خان صبا637964510.30480/vaa.2011.645FAیعقوباژندهنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204محمود خان صبا از معدود هنرمندان دوره قاجار است که با قوهٔ فصاحت و بلاغت هنریای که داشت، بدون اینکه بهمانند دیگران صحنهٔ فرنگ را درک کند، به نوآوری و تجدد در هنر خود پرداخت. هنر او در حقیقت فرزند زمانه خویش است و پیداست که وی در پی صحبت با ارباب هنر و کمال به این بداعت دستیافته است. بهکارگیری شیوهٔ «پرداز» و ترکیب آن با عناصر جدید هنری زمانه در قلمرو نقاشی جلوهای از اهلیت و شایستگی هنری اوست. در این پژوهش برای اثبات این فرضیه که وی از سنت حرکت کرده و به مدرنیسم دستیافته است، تمامی اطلاعات در باب زندگی هنری او تتبع شد تا سمتوسوی فکری وی روشن و نمایان شود. رفتار و کردار سرراست و فارغ از هر نوع شائبهٔ محمود خان، او را در بین درباریان ناصری و بهویژه هنرمندان، شاخص و ممتاز کرده است. این شاخص بودن وی به کمال حسن هنری و قریحه جوشانش برمیگردد. این موضوع در این مقاله به بحث گرفته میشود تا شیرینکاری و ابتکار و تجدد او در قلمرو هنر و بهویژه هنر نقاشی، پرمعنی گردد. بررسی برخی از آثار او، بهویژه تابلوی «استنساخ» و یا «گرم کردن درویش پایش را» کاملاً نشان از بلاغت هنری او دارد. نتیجه تفحص در باب هنر محمود خان، او را کاملاً در قله هنر نقاشی قاجار جای میدهد. محمود خان بدون داعیه هنری، این فن را با حضور خود هر چه بیشتر مایهور کرده است.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_645_00ff4d167342aace90ff53d7ea3a6e10.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121A study of Iranian zoomorphism origins in the beliefs and culture of ancient Iranian ethnic groups in the four millenniumsبررسی منشأ جانور نگاری و آثار جانور نگار کهن ایرانی، در فرهنگ و باورهای اقوام ایرانی چهارهزاره قبل از میلاد819964610.30480/vaa.2011.646FAگلنازفرهمندیصنایعدستی، دانشگاه هنر، استان تهران، شهر تهرانمحمد تقیاشوریگروه آموزشی پژوهش هنر، دانشکدهٔ هنرهای کاربردی دانشگاه هنر، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204بنمایه تفکرات و باورهای اقوام ایرانی در هزارههای نخستین پیش از میلاد، چنان نقش گستردهای در شکلگیری هنر ایرانی داشته است که انعکاس آن نهتنها در هنر اقوام دورههای مذکور به چشم میخورد بلکه باوجود گذشت زمان و تحولات فکری و فرهنگی ایرانیان، بارنگ و لعابی دیگر، در بسیاری از آثار هنری ادوار بعد از میلاد نیز نمایان است. آثار جانور نگار که طیف گستردهای از آثار هنری اقوام ایرانی پیش از میلاد را تشکیل میدهند، از آن دسته آثار هنریاند که از فرهنگ و باورهای کهن ایرانی تأثیر فراوان پذیرفتهاند. با توجه به تداوم جانور نگاری در آثار هنری ایرانی از هزارهٔ چهار قبل از میلاد تا قرون نخست میلادی و از طرف دیگر نقوش و فرمهای حیوانی مشابه در این آثار، در این مقاله سعی شده است تا با تحلیل فرهنگ کهن آسیای غربی بهعنوان زمینه فرهنگی اقوام کهن ایران در هزارههای چهارتا دو قبل از میلاد و دوران پیش از ورود اقوام آریایی به ایران، مطالعه آثار جانور نگار ایرانی دوران مذکور و درنهایت تطبیق آنها با باورهای نشئتگرفته از این فرهنگ، بهنوعی به ریشهیابی سبک جانور نگاری و آثار جانور نگار کهن ایرانی در اعتقادات مربوطه پرداخته شود.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_646_4d452187389009d6ab66edbbd328ea08.pdfدانشگاه هنرنامه هنرهای تجسمی و کاربردی2717-12723520110121The mutual relevance of quality management principles and Islamic artisanship values and it's manifestation in Safavid guilds in theory and practiceارتباط دوسویه اصول مدیریت کیفیت باارزشهای صناعات اسلامی و نمود آن در نظر و عمل اصناف عصر صفوی10111764710.30480/vaa.2011.647FAساراصاحب الزمانیپژوهش هنر، دانشگاه هنر تهران، استان تهران، شهر تهرانایرجداداشیفلسفه هنر، دانشگاه هنر تهران، استان تهران، شهر تهرانJournal Article20110204تحلیل اصول و روشهای مختلفی که امروزه در قالب نظامهای مدیریت در سراسر جهان شناختهشدهاند و مورداستفاده قرار میگیرند و ارزشها و تعالیم معنوی هنروران و صنعتگران ایرانی در عصر صفوی نسبتهایی را میان این دو برملا میسازد. بهویژه وقتی از این تحلیلها چنین برمیآید که نخست، عامل اصلی پدید آمدن دورههای اوج و شکوفایی در تاریخ هنر و صنعت ایران، جایگاه قدسی صناعت نزد پیشهوران و هنرمندان سنتی و تغذیه معنوی آنها از سرچشمههای حکمی و عرفانی بوده است؛ و دوم، این تعالیم از هر دو بعد نظری و عملی، با مبانی امروزی مدیریت کیفیت هماهنگی انکارناپذیری دارد. از سویی، پرداختن به مقوله مدیریت کیفیت در صنایعدستی ایران بهعنوان یکی از «صنایع کوچک و متوسط» بسیار ضروری است و از این طریق میتوان به یکی از عوامل اصلی ایجاد مزیت نسبی در عرصه رقابتی تجارت جهانی دستیافت. بهطور خلاصه، چنین مینماید که: بازخوانی این مفاهیم و بهرهبرداری عملی از آموزههای اصیل ایرانی و اسلامی و ترکیب آنها با روشهای امروزی مدیریت کیفیت، امری شدنی - و حتی میتوان ادعا کرد ضروری – است. چهبسا همین امر، یعنی اهتمام به اجرای اصول کیفیت در کاملترین شکل آن، سبب احیای مبانی اخلاقی و ارزشهای فراموششده در حوزه هنر و صنعت نیز خواهد شد.http://vaa.journal.art.ac.ir/article_647_fd11fb438cdcb6d6057e955e21c792ca.pdf