نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
توسعه تجارب داخلی و بازرگانی خارجی، رشد نیروهای زایندۀ تولید و افزایش تولیدات کالایی، رواج شهرنشینی و استقرار صلح درازمدت در قرن یازدهم ه.ق. تغییرات عمدهای را در ساختار فرهنگی و هنری جامعۀ صفوی (اصفهان) به وجود آورد. هنرمندان این دوره گونهای مخالفت با سنتهای نقاشی و ارزشهای مستقر در جامعه را در آثارشان ارائه کردند. پیکرهای انسانی آنان با پیروی خلاقیتهای شگرف کمالالدین بهزاد، از گروههای اجتماعی مختلف مردم الگو گرفتند. در این گروه از پیکرهها عناصر زیبایی شناسانه تازهای وارد شدند که پیش از آن وجود نداشتند. هنرمندان مکتب اصفهان باوجود تلاش گستردهای که در شناخت جنبههای گوناگون زندگی انسان از خود نشان دادند، نتوانستند از موانع موجود عبور کنند. نهاد سلطنتی و پیوند آن با عرصههای فرهنگی و دینی ریشهدار در سنت، به یکپارچهسازی و یکدستی فرهنگی میاندیشد و در باززایی مرتبط با فرهنگ اروپایی و هندی که از سنتهای تصویریاش داشت، سبب حیات مجدد نگرشهای تغییرناپذیر به انسان و محیط پیرامونش- البته در آرایشی دیگر – شد. بیان ویژگیها و نشانههای بارز تصویری و زیباییشناختی جامعهشناسانه پیکره انسان، مطالعه تحلیلی و تطبیقی از روند پیکرنگاری انسانی و اهمیت کاربریهای نشانهها و رمزهای زیباییشناسی و اجتماعی بکار رفته در دوره تاریخی مذکور، جزو اهدافی هستند که نگارنده در این گفتار دنبال کرده است. در این تحقیق بر اساس استدلال استقرایی، ابتدا اقدام به گردآوری دادههای ناشی از مشاهده آثار و مدارک موجود تصویری و مطالعات کتابخانهای در تمامی حوزههای نظری پیشگفته گردید. آنگاه تمامی اطلاعات بهدستآمده طبقهبندی شدند و به روش تحلیل محتوا مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتناند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Human Figures in the Paintings of Safavid Era in Isfahan
کلیدواژهها [English]
- Human figures
- Safavid painting
- Semiotics
- Isfahan
- Riza Abbasi