مقاله پژوهشی
شهاب الدین عادل؛ آرام محمدی؛ محمدرضا مریدی
چکیده
تاریخنگاری عکاسی معاصر ایران تاکنون بیشتر به شرح رویدادهای سیاسی و اجتماعی، و تأثیرشان بر روند عکاسی پرداخته است. در حالی که شرح این روند نمیتواند رویدادنگارانه باشد، بلکه باید بتوان تحولات تصویر و زبان بصری عکس، که خود متناظر با سیاست و حیات اجتماعی در حال دگرگونی بوده است، را هم مورد مطالعه قرار داد. به این منظور، در مقالۀ حاضر، ...
بیشتر
تاریخنگاری عکاسی معاصر ایران تاکنون بیشتر به شرح رویدادهای سیاسی و اجتماعی، و تأثیرشان بر روند عکاسی پرداخته است. در حالی که شرح این روند نمیتواند رویدادنگارانه باشد، بلکه باید بتوان تحولات تصویر و زبان بصری عکس، که خود متناظر با سیاست و حیات اجتماعی در حال دگرگونی بوده است، را هم مورد مطالعه قرار داد. به این منظور، در مقالۀ حاضر، نظریۀ دیوید بولتر و ریچارد گروسین در باب منطق دوگانۀ «بی رسانگی» و «بیش رسانگی» به عنوان رویکرد تحلیلی اختیار شده است، که نتایج نشان میدهد:در دهۀ شصت، رسانۀ عکس مقهور واقعیتهای عظیم و خطیر انقلاب و جنگ بود، و صرفاً همچون پنجره و مجرایی برای انتقال عمل میکرد و خود میل و مجال خودنمایی نداشت. در این دهه، فهم از عکس بر اقتباس و تصاحب واقعیت بیرونی مبتنی بود و ویژگیهای تصویر عکاسی ناشی از ساختار واقعیت دانسته میشد، اما در دهه های بعد، نقش رسانه در بازتاب واقعیت برجسته شده و تجربۀ عکس با این نگرش اتفاق می افتد که، نه با واقعیت بلکه با واقعیتی باواسطه و رسانه ای شده (ساماندهی شده با رسانه) و در مواردی نیز تنها با خود رسانه مواجهیم. در دهۀ هشتاد عکاسی به سمت خودارجاعی و خوداندیشی گرایید.
مقاله پژوهشی
علیرضا شیخی؛ الهه رضانژاد یزدی؛ عطیه جهانیان
چکیده
هدف، شناخت ساختار بصری و محتوای انگشتریهای دورههای سلجوقس، تیموری و صفوی بهعنوان سه دوره درخشان در هنر فلزکاری است. بنابراین شیوه ساخت، فرم، تزیینات انگشتریها چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است و چه محتوایی بر آنها حکاکی شده است؟ رویکرد تحقیق، کیفی و روش، توصیفی، تحلیلی و تطبیقی با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و میدانی است. ...
بیشتر
هدف، شناخت ساختار بصری و محتوای انگشتریهای دورههای سلجوقس، تیموری و صفوی بهعنوان سه دوره درخشان در هنر فلزکاری است. بنابراین شیوه ساخت، فرم، تزیینات انگشتریها چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است و چه محتوایی بر آنها حکاکی شده است؟ رویکرد تحقیق، کیفی و روش، توصیفی، تحلیلی و تطبیقی با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و میدانی است. یافتهها نشان دارد دوره سلجوقی را باید دوران نوآوری دانست. انگشتریها از لحاظ طراحی، هندسی و تزئین فراوانی دارند . سنگهای عقیق، فیروزه، یاقوت ارغوانی، مروارید و لعل با برشهای مدور، برجسته و گنبدی، آراستگی به انگشترهای این عصر بخشیدهاند. عصر تیموری دوره گذار از سبک پرتکلف سلجوقی به عصر مدرن صفوی است . انگشتری در این دوره با ورود فرمهای مختلفی چون قطره اشکی و ماری (اژدر) دچار دگرگونی شده و صنعت زینتسازی پیشرفت داشته است. در عصر صفوی به سبب حضور جواهرسازان اروپایی در دربار، زرگران با فنون رایج و سبکهای زیورآلات اروپا آشنا شدند. کاربرد نگین فیروزه برای تزئین انگشتریها بسیار رواج داشته است و نگینها اغلب با مضامین شیعی ، اسامی ائمه معصومین با تأکید بر نام علی (ع) آراسته شده اند همچنین این دوره را باید اوج بهکارگیری خطوط نسخ و نستعلیق در تزئینات انگشتریها دانست.
مقاله پژوهشی
فرهاد خسروی بیژائم
چکیده
بخش قابل توجهی از آثار خوشنویسی ایران، در قالب کتیبهنگاری نستعلیق دیده میشود که در تزئینات معماری دوره صفوی با پیشرفتهایی همراه بودهاست. از وجوه قابل تامل این آثار، تنوع شکل قاببندیها است که ناخواسته بر بخشی از اصول و قواعد خوشنویسی مانند حسنوضع تاثیرگذار بودهاست. پرسشهای پژوهش بدین قرار است: شکل قاببندیهای کتیبههای ...
بیشتر
بخش قابل توجهی از آثار خوشنویسی ایران، در قالب کتیبهنگاری نستعلیق دیده میشود که در تزئینات معماری دوره صفوی با پیشرفتهایی همراه بودهاست. از وجوه قابل تامل این آثار، تنوع شکل قاببندیها است که ناخواسته بر بخشی از اصول و قواعد خوشنویسی مانند حسنوضع تاثیرگذار بودهاست. پرسشهای پژوهش بدین قرار است: شکل قاببندیهای کتیبههای نستعلیق بناهای دوره صفوی، در چند گونه قابل دستهبندی است؟ و چه تاثیری بر قاعده کرسی و ترکیب در خوشنویسی این آثار داشته است؟ در راستای رسیدن به پاسخ، کتیبههای نستعلیق بناهای صفوی مورد مطالعه کتابخانهای و میدانی قرارگرفته و جهت جلوگیری از تکرار نمونههای مشابه، از هر گونه، یک مورد آن در نتیجهگیری استفاده گردیدهاست. نتایج بیانگر آن است که آثار در قالب دو گونه عمده "کتیبههای یکپارچه" و "کتیبههای قاببندی" قرار میگیرند. کتیبههای یکپارچه، در دو گروه چهارگوش و محرابی، و کتیبههای قاببندی در سه گروه: چهارگوش، ترنج و سایر شکلها، قابل تفکیک و طبقهبندی هستند. تاثیر قاب بر حسنوضع در مواردی چون: عدم پایبندی به کرسی اصلی، تعدّد کرسیهای اصلی، فشرده شدن سطر، جابجاکردن و سوارکردن حروف، تغییر اندازه یا شکل حروف مشهود است. قاببندیهای ترنجی در مقایسه با قابهای چهارگوش، از منظر ارتباط فضای منفی بین متن و قاب، همخوانی بیشتری دارند. همچنین، کوتاه شدن کشیدهها، فشرده شدن خُرداندامها، کم شدن خلوت و بیاض، تغییر در اندازه یا حذف سرکشها، بالارفتن دوایر، پرکردن فضای منفی داخل دوایر با حرف و نقطه؛ بخشی از مواردی است که در اثر تعدد کرسی به وجود آمده و بر ترکیب کلی اثر تاثیر مستقیم داشته است.
مقاله پژوهشی
عبدالله آقائی
چکیده
تولید نسخ خطی و مصور کردن آنها برای مهاجرانِ ارمنیِ ساکنِ جلفاینو در قرن هفدهم میلادی اهمیتی مضاعف داشته است. نگارههای تولیدشده در جلفاینو در طول قرن هفدهم از تنوع سبکشناختی بسیاری برخوردارند. هدف این پژوهش بررسی بنیادهای مشترک این آثار در شیوة ترکیبِ زوایای دید و فضاسازی مبتنی بر آن است. در این زمینه از پیشینة تحلیلی نظریهپردازان ...
بیشتر
تولید نسخ خطی و مصور کردن آنها برای مهاجرانِ ارمنیِ ساکنِ جلفاینو در قرن هفدهم میلادی اهمیتی مضاعف داشته است. نگارههای تولیدشده در جلفاینو در طول قرن هفدهم از تنوع سبکشناختی بسیاری برخوردارند. هدف این پژوهش بررسی بنیادهای مشترک این آثار در شیوة ترکیبِ زوایای دید و فضاسازی مبتنی بر آن است. در این زمینه از پیشینة تحلیلی نظریهپردازان «پرسپکتیو معکوس» و بهطورخاص از شیوة تحلیلی «لیِف ژگین» استفادهشده است. این نظریهپردازان در میانههای قرن بیستم در فضای فرهنگی-هنری روسیه بهدنبال تبیین قواعد ساختِ فضا در نقاشیهای پیشامدرن و بالأخص در سنت شمایلنگاری بودند. بدین منظور با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی نگارههایی از هنرمندانِ ارمنی صاحب سبک و تأثیرگذار آن دوران از ابتدا تا انتهای قرن هفدهم انتخاب شد، بهگونهایکه این آثار بتوانند تنوعِ سبکشناختی آن مکتب را در آن بازة زمانی نمایندگی کند. از بررسی این نگارهها مشخص شد که خطوط موازی در بازنمائی موضوعات نه بر یک افق بلکه بهسوی مناطق متعددی همگرا شده است. یافتههای مقاله حاکی از آن است که در نگارگری جلفاینو انواع تکرارشوندهای از دگردیسیهای شکلی دیدهمیشود که ناشی از تجمیع و تلخیص نماها از زوایای دیدی پویا است. این دگردیسیهایِ دیداری به شکلهای متنوعی ازجمله تجمیع نماها در معماری ساختمان، تحدب نامعمولِ سر و بدن فیگور، اضافهشدن «سطوح مکمل» به چهره، معلق شدن اشیاء و چرخش آنها بهسوی بیننده، دیده میشود. بنابراین میتوان گفت که علیرغم تنوعِ سبکشناختیِ نگارههای جلفاینو، «پویایی زوایای دید» نقشی اساسی در شکلگیری فضای دیداری آثار داشته است. ازآنجاکه پویایی زوایای دید، زیربنای تعریف «پرسپکتیو معکوس» در نظریة فلورنسکی و ژِگین است، میتوان گفت که آثار این مکتب عموماً نشاندهندة کاربست این پرسپکتیو در ساخت فضایی است.
مقاله پژوهشی
محمود وطنخواه خانقاه؛ محمد کاظم حسنوند
چکیده
از زمان طرح رویکرد بومیگرایی در اوایل سدة حاضر در ایران، شاهد استفادة گسترده و متنوع از نقشمایههای هنرهای سنتی در آثار هنر معاصر بودهایم. در این میان مواجهة هنرمندان نقاشی نوگرای معاصر نیز با نگارگری سنتی به شیوهها و رویکردهای مختلفی شکلگرفته که هرکدام پایگاه فکری و اجتماعی ویژهای داشته و تابع گفتمانهای متفاوتی است. لذا ...
بیشتر
از زمان طرح رویکرد بومیگرایی در اوایل سدة حاضر در ایران، شاهد استفادة گسترده و متنوع از نقشمایههای هنرهای سنتی در آثار هنر معاصر بودهایم. در این میان مواجهة هنرمندان نقاشی نوگرای معاصر نیز با نگارگری سنتی به شیوهها و رویکردهای مختلفی شکلگرفته که هرکدام پایگاه فکری و اجتماعی ویژهای داشته و تابع گفتمانهای متفاوتی است. لذا این رویکردها ارتباط مشخصی با تحولات و جریانات اجتماعی در تاریخ معاصر ایران دارند و لزوم صورتبندی روشمند آنها بر اساس رویکرد و دلالتهای معنایی ساختاری آثار هنری وجود دارد. یکی از مهمترین این رویکردها، رویکرد «انتقادی» است که طیف متنوعی از آثار هنری قابل مشاهده و دستهبندی است. لذا هدف این پژوهش با فرض وجود نوعی رویکرد انتقادی، بازشناخت و تحلیل ویژگیهای آثار شکلگرفته با این رویکرد در دو گروه خودانتقادی و خاورمیانهای است که به بازخوانی نگارگری سنتی پرداختهاند. این پژوهش کیفی که با روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی منابع کتابخانهای انجام گرفته، در پی پاسخ به این پرسش برآمده که صورتبندی مواجهة انتقادی نقاشی معاصر ایران با نگارگری سنتی، به چه نحو است و آثار ملهم از آن با چه ویژگیهایی خلق شده است؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که نه تنها تعامل نقاشان نوگرای معاصر ایران با نگارگری سنتی، فراتر از غربگرایی یا سنتگرایی صرف از طریق رویکردهای متنوعی اعم از انتقادی شکل گرفته، بلکه این رویکرد انتقادی، خود شامل گروهبندی متفاوتی شامل خودانتقادی و خاورمیانهای است و آثار ذیل هر گروه، حائز ویژگیهای ساختاری و تشخص گفتمانی است که سببساز استقبال یا انتقاد داخلی و خارجی نیز گشته است.
مقاله پژوهشی
محسن ناصری؛ زینب صادقی
چکیده
تاریخ بیهقی به مدد اتخاذ شیوهای بیبدیل در روایت اخبار، در خلال نَقل احوال حاکمان و رویدادهای حکومتی، بستر رخدادِ وقایع را نیز چنان به تفصیل توصیف کرده است که حاوی مجموعهای بینظیر از نکاتِ بسیار ظریف و نادر مربوط به آداب و رسوم متداول زمانۀ خود گشته است. از اینرو، میتوان آن را منبع دست اول معتبری برای پژوهش در باب فرهنگ و ...
بیشتر
تاریخ بیهقی به مدد اتخاذ شیوهای بیبدیل در روایت اخبار، در خلال نَقل احوال حاکمان و رویدادهای حکومتی، بستر رخدادِ وقایع را نیز چنان به تفصیل توصیف کرده است که حاوی مجموعهای بینظیر از نکاتِ بسیار ظریف و نادر مربوط به آداب و رسوم متداول زمانۀ خود گشته است. از اینرو، میتوان آن را منبع دست اول معتبری برای پژوهش در باب فرهنگ و هنر تاریخی ایران برشمرد. اما از آنجایی که در گذر چندصد ساله، از روزگار بیهقی تاکنون، برخی واژگان نثر وی تغییر معنا داده و یا حتی به کلی فراموش شدهاند، پژوهش حاضر با هدف دریافت معنای اصیل واژگان مربوط به حوزۀ پارچه و لباس در زمان تألیف کتاب و به منظور ایجاد فهم صحیحی از حقایق نهفته در متن آن شکل گرفته است. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله به چیستی معنا و مصادیق واژۀ «جامه» بهعنوان یکی از اساسیترین لغات حوزۀ مذکور اختصاص یافته است و در جهت دستیابی به آن، با بهرهگیری از شیوۀ تفسیر متن با متن، ابتدا شواهد مستور در روایات تاریخ بیهقی استخراج و سپس با تکیه بر سیاق آنها در متن همان کتاب و یا در صورت نیاز، مقابله با دیگر متون تاریخی و ادبیِ همزبان و همعصر آن، به کشف معانی واژۀ مزبور پرداخته شده است. نتایج حاصل از این بررسی آشکار میسازد واژۀ «جامه» برخلاف معنای محدود آن در دوران معاصر ما، نزد فارسیزبانان قرون چهارم و پنجم هجری قمری معنا و کاربردهای وسیعتری داشته و بر مصادیق متنوعتری از جمله منسوجات، فرش و پوشاک دلالت میکرده است.