مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
زهرا عبداله
چکیده
انقلاب اسلامی سال 1357 نقطه عطفی در سیر تحولات و تطورات شاخه های گوناگون هنری ایران به شمار می آید. پس از انقلاب اسلامی، تمرکز مطالعات هنر ایران در غرب که عمدتاً متوجه دوران اسلامی و ایران باستان بود تا حدودی به هنر پساانقلاب معطوف گردید. مقاله حاضر ضمن واکاوی پژوهش هایی از کشورهای امریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان دربارة هنرهای تجسمی ...
بیشتر
انقلاب اسلامی سال 1357 نقطه عطفی در سیر تحولات و تطورات شاخه های گوناگون هنری ایران به شمار می آید. پس از انقلاب اسلامی، تمرکز مطالعات هنر ایران در غرب که عمدتاً متوجه دوران اسلامی و ایران باستان بود تا حدودی به هنر پساانقلاب معطوف گردید. مقاله حاضر ضمن واکاوی پژوهش هایی از کشورهای امریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان دربارة هنرهای تجسمی پساانقلاب، جریان های اصلی در این مطالعات را شناسایی و بررسی نموده است. این پژوهش ها شامل مقالات، کتاب ها، رساله ها و پایان نامه هایی است که مؤلف آنها به نوعی وابسته به مراکز پژوهشی یا دانشگاهی یکی از چهار کشور مزبور باشد. تحقیق حاضر از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است و با شیوه فراترکیب، به واکاوی 50 نمونة در دسترس که بهصورت هدفمند انتخاب شده اند پرداخته تا به این پرسش پاسخ دهد که جریان های غالب در این متون کدام اند؟ بر اساس یافته های پژوهش، در مطالعات صورت گرفته سه جریان عمدة «بررسی ابعاد و چالش های تجربة هنری در ایران پساانقلاب» (با تمرکز بر ساخت ارادی هویت و دغدغة معاصریت)، «ارزیابی تأثیرات نهادینه سازی در هنر پساانقلاب» (با تمرکز بر نهادینه سازی اجتماعی و فضای عمومی، و نهادینه سازی فرهنگی و جهانی سازی) و «واکاوی تجارب جنسیتی در هنر پساانقلاب» (با تمرکز بر کلیشه سازی حجاب و اعتباردهی به هنر مهاجران) شناسایی گردید. از دستاوردهای مطالعاتی نظیر پژوهش حاضر می توان در جهت تنظیم ساز و کارهای تولید و مصرف هنر، و همچنین اصلاح و تعدیل دیپلماسی های هنری و فرهنگی در هر دو عرصه ملی و جهانی بهره برد.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
محبوبه قدیریان؛ امیر مازیار
چکیده
پژوهشگران و نظریهپردازان هنر اسلامی از زوایا و دیدگاههای مختلف به بررسی هنر اسلامی پرداختهاند. برخی از آنان به مسألۀ معنا توجه نشان ندادهاند و تنها سبکهای مختلف هنر اسلامی را طبقهبندی نمودهاند و برخی دیگر مانند سنتگرایان به معنا توجه کردهاند و برای این هنر تفاسیر جهانشناختی ارائه دادهاند. یاسرطبّاع از جمله محققان ...
بیشتر
پژوهشگران و نظریهپردازان هنر اسلامی از زوایا و دیدگاههای مختلف به بررسی هنر اسلامی پرداختهاند. برخی از آنان به مسألۀ معنا توجه نشان ندادهاند و تنها سبکهای مختلف هنر اسلامی را طبقهبندی نمودهاند و برخی دیگر مانند سنتگرایان به معنا توجه کردهاند و برای این هنر تفاسیر جهانشناختی ارائه دادهاند. یاسرطبّاع از جمله محققان و نظریهپردازان هنر اسلامی است که به روشی تاریخینگرانه به مسئلۀ معنای فرمهای هنری اسلامی توجه کردهاست. او رویکردهای پیشین به هنر اسلامی را در قالب رویکردهای باستانشناسان، شرق شناسان و مورخان هنر، سنتگرایان و تاریخینگران دسته بندی میکند. اهمیت این رویکردها در پاسخهایی است که آنها درباره پرسشهایی که پیرامون هنر اسلامی شکل گرفته است ارائه میکنند. هریک از این رویکردها از زاویهای به هنر اسلامی میپردازند. طبّاع با اعتقاد به اینکه این روشها در بحث از معنا ما را به فهم درست هنر اسلامی نمیرساند با رویکردی متفاوت به بحث از این هنر می پردازد. طبّاع مدعی است شکلگیری فرمهای جدید هنری و انتشار آنها در مناطق گوناگون دنیای اسلام در زمینههای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و فنآورانه خاصی بوده است. او در بررسی تاریخی خود دو عامل اندیشۀ کلامی و سیاست را در شکلگیری فرمهای مختلف هنر اسلامی مهم میداند و بر این اساس به بازخوانی دورههایی از تاریخ هنر اسلامی و تفاسیر فرمهای نوپدید در آن پرداخته است. هدف از این مقاله معرفی دسته-بندی طبّاع از رویکردهای گوناگون به هنر اسلامی و شرح رویکرد خود او است و گردآوری دادهها با روشی توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی انجام شده است.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
ساجده نیکیان؛ فریده آفرین
چکیده
شناخت استعارهها در میان هشت اصل سازماندهنده به ادراک بصری مخاطبان از طریقِ بررسی مبدأ و مقصد استعاره، مفاهیم انتزاعی را برای آنان، ملموس و انتقالپذیرمیسازند. مسئله پژوهش، مقایسه چگونگی استفاده از استعارهها در نشانهای ملی دوره قاجار و جمهوری اسلامی و نحوه برقراری ارتباط آنها با مخاطبان بهرغم بنمایههای فرهنگی، اهداف ...
بیشتر
شناخت استعارهها در میان هشت اصل سازماندهنده به ادراک بصری مخاطبان از طریقِ بررسی مبدأ و مقصد استعاره، مفاهیم انتزاعی را برای آنان، ملموس و انتقالپذیرمیسازند. مسئله پژوهش، مقایسه چگونگی استفاده از استعارهها در نشانهای ملی دوره قاجار و جمهوری اسلامی و نحوه برقراری ارتباط آنها با مخاطبان بهرغم بنمایههای فرهنگی، اهداف ملی و اغراض سیاسی متفاوت آنها است. از آنجاکه کشور ایران پس از انقلاب اسلامی، اصل توحید را در رکن حاکمیت به جای محوریت پادشاهی مینشاند، پژوهش پیشرو با روش توصیفی-تحلیلی، به ضرورت آشکار میکند که چگونه این تفاوتِ نگرش نسبت به دوره قاجار، در استفاده از استعارهها برای القای بنمایههای فرهنگی، اهداف ملی و اغراض سیاسی در نشانهای ملی خود را نشان میدهد. چگونه با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند. نتایج پژوهش حاکی از عملکرد متفاوت این دو دوره در بهکارگیری نوع استعارهها برای برقراری ارتباط است. نشان شیر و خورشید با تأیید نقش مرکزی شاه در سلطنت و تبعیت از معانی مورد انتظار در استعارهها، تنش و تأمل کمتری را میطلبد. در نتیجه سریعتر ارتباط برقرار میکند. در نشان جمهوری اسلامی به علت حل مسئله ادراکی، تنش زیاد است، دیرتر با همه ارکان آن ارتباط برقرار میشود و تأمل بیشتری میطلبد. افزونبراین، پژوهش پیش رو تأیید میکند که هر چند واکنش زیباشناختی مخاطب پاسخی است به اصول جهانشمول سازماندهنده به یک نشان اما تأکید بر استعاره بصری و معانی آنها درک نهایی آنرا به تجربه، دانش و زمینه اجتماعی-فرهنگی آنها وابسته میکند و آن اصول جهانشمول در فرآیند درک استعاره را به تعامل با فرهنگ و دورههای تاریخی یک تمدن وامیدارد.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
راحیل براتی؛ جمال عرب زاده
چکیده
همواره نمایش البسه در آثار نقاشان از موضوعات قابل ملاحظه بوده است. انتخاب پوشش مناسب با سوژه و مهارت نمایش آن در آثار نقاشی نشاندهندهی نقش مهم لباس بهعنوان ابزاری توصیفکننده و قدرتمند است. میتوان از طریق پوشش و لباسی درخور، به سوژه شکوه مضاعف بخشید. درآثار گوستاوکلیمت لباس از جایگاه ویژهای برخورداراست و درارتباط با زنان ...
بیشتر
همواره نمایش البسه در آثار نقاشان از موضوعات قابل ملاحظه بوده است. انتخاب پوشش مناسب با سوژه و مهارت نمایش آن در آثار نقاشی نشاندهندهی نقش مهم لباس بهعنوان ابزاری توصیفکننده و قدرتمند است. میتوان از طریق پوشش و لباسی درخور، به سوژه شکوه مضاعف بخشید. درآثار گوستاوکلیمت لباس از جایگاه ویژهای برخورداراست و درارتباط با زنان به نمایش درآمده است. در آثار این هنرمند جامه علاوه بر زیبایی در فرم ظاهری، کارکردی استعاری و نمادین دارد. این پژوهش که با هدف بررسی و تحلیل نقشمایهی لباس و زنان ملبس در نقاشیهای کلیمت انجام گرفتهاست، سعی درکشف معانی پنهان رمزگذاری شده در پس جامهی زنان و بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکلگیری آثار او دارد و درپی یافتن پاسخ به این سوال است که : البسه زنان درآثار این هنرمند نقاش دربردارندهی چه مفاهیمی هستند و ارتباط این مفاهیم با موضوعات اجتماعی و فرهنگی دوران چیست؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و شیوهی گردآوری دادهها کتابخانهای و ابزار گردآوری پایگاههای آنلاین میباشد. در ابتدا 9 نمونه از مشهورترین آثار نقاش، با محوریت البسه و زن انتخاب شد. درادامه ارتباط میان جامه، تزئینات آن، زنان و جایگاه آنها در بستر جریانات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای حاصل از پژوهش نشان میدهد که البسه بیش از آنکه کارکرد زیباییشناختی داشته باشند، نماد فردیت، برابری جنسیتی و آزادیِ زنان هستند. تاکید بیش از حد برلباسِ زنان از طریق نقوش تزئینی، نمایش زنان لباسپوشِ قهرمان درتقابل با مضامین اساطیری تابلوها، به تصویرکشیدن لباسهای آزاد و یکتکه در تضاد با لباسهای مُطبقِ کلاسیک، جلوهگاه تغییر هویت زنان و از مصادیق این ادعا هستند. همچنین جریانهای هنری نظیر اصلاح لباس که در ادامهی جنبش جداییطلبی وین شکل گرفت و همچنین جنبش زنان و ارتباط هنرمند با حلقه زنان این جنبش از عوامل تاثیرگذار بر شکلگیری چنین مجموعهی ارزشمندی است.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
زهرا میرزایی ارجنکی؛ ندا ترابی فارسانی؛ پریسا داروئی؛ مهدی راست قلم
چکیده
در دنیا روستاهایی وجود دارند که ظاهری متفاوت از آنچه که همیشه از یک روستا تصور می شود دارند و رنگ آمیزی منظر در این روستاها نه تنها شادی و نشاط را برای جامعه محلی تامین می کند، بلکه با جذب گردشگر به روستا رونق اقتصاد محلی را هم به دنبال دارد. پژوهش حاضر به کمک روش کیفی (راهبرد تحلیل مضمون) و مطالعات ساختاری-تفسیری با استفاده از نرم افزار ...
بیشتر
در دنیا روستاهایی وجود دارند که ظاهری متفاوت از آنچه که همیشه از یک روستا تصور می شود دارند و رنگ آمیزی منظر در این روستاها نه تنها شادی و نشاط را برای جامعه محلی تامین می کند، بلکه با جذب گردشگر به روستا رونق اقتصاد محلی را هم به دنبال دارد. پژوهش حاضر به کمک روش کیفی (راهبرد تحلیل مضمون) و مطالعات ساختاری-تفسیری با استفاده از نرم افزار میک مک به دنبال شناسایی پیشران های کلیدی برای تبدیل روستا به یک مقصد گردشگری با محوریت رنگ آمیزی منظر است. ابزار گردآوری داده در پژوهش حاضر، فرم مصاحبه بوده و داده ها به کمک روش گلوله برفی جمع آوری شده است . نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که سه عامل ایمن بودن مسیرهای دسترسی به روستا به منظور انتقال مصالح و رنگ مصرفی به روستا، بهبود و توسعه زیرساخت ها و تسهیلات گردشگری به کمک رنگ آمیزی و نزدیکی به معادن رنگ های طبیعی از بحرانی ترین و کلیدی ترین پیشران های زیرساختی هستند. همچنین، بر اساس نتایج مستخرج از نرم افزار میک مک توانمندسازی جامعه محلی مهمترین پیشران اجتماعی شناسایی شد. به علاوه، انتخاب رنگ مصرفی و کیفیت آن با توجه به معماری و اقلیم روستا، ترک گیری و زیرسازی دیوارها، استفاده از رنگ های مخصوص نما (سیلکون دار)، پرهیز از شلوغ کاری در نقش های دیواره ، رنگ خاک روستا و نوع مصالح مصرفی روستا به عنوان تاثیرگذارترین متغیرهای کالبدی معرفی شدند. در نهایت، می توان گفت که توجه به پیشران های کلیدی در رنگ آمیزی منظر روستایی می تواند راهکار اقتصادی خلاق در راستای رونق گردشگری روستایی باشد.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
نسترن نوروزی
چکیده
تاکنون از آنخودسازیها و بازخوانیهای معاصر بسیاری از نگارههای ایرانی بهویژه نگارههای بهزاد صورت گرفته که در این میان از آن خودسازیهای سودی شریفی با نگرشی فرهنگی-انتقادی متفاوت است. این نوشتار به دو بازخوانی شریفی در سریال ماکسیاتور1 او از دو نگاره بهزاد و رابطه گفتمانی ایجادشده میان آنها میپردازد. هدف از این پژوهش واکاوی ...
بیشتر
تاکنون از آنخودسازیها و بازخوانیهای معاصر بسیاری از نگارههای ایرانی بهویژه نگارههای بهزاد صورت گرفته که در این میان از آن خودسازیهای سودی شریفی با نگرشی فرهنگی-انتقادی متفاوت است. این نوشتار به دو بازخوانی شریفی در سریال ماکسیاتور1 او از دو نگاره بهزاد و رابطه گفتمانی ایجادشده میان آنها میپردازد. هدف از این پژوهش واکاوی گفتمانی نگارههای تیموری بهزاد، متنهای معاصر شریفی و نیز پیوند میان آنهاست و به این پرسشها پاسخ میدهد: هر یک از این نگارهها و متنها چه گفتمانی از جامعه خویش را بازتولید میکنند؟ و براساس گفتمانها و فاصله تاریخی میان نگارههای بهزاد و متنهای شریفی پیوستگی میان آنها چگونه تبیین میشود؟ این پژوهش از نظر روش تحلیلی–تطبیقی است. خوانش فرامتنی نگارهها و متنها، با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بیناگفتمان است. گردآوری دادهها به روش فیشبرداری از منابع کتابخانهای بوده و تجزیه و تحلیل دادهها نیز کیفی است. نتایج پژوهش نشان داد که شریفی نگارههای بهزاد را چون سندی تاریخی از واقعیت جامعه و سنتهای گذشته ایرانیان دانسته و در از آن خودسازی آنها با رویکردی فرهنگی-انتقادی به دلیل آشنایی با پیشینه ادبی- هنری و بافت فرهنگی_ اجتماعی و سنتهای گذشته ایرانیان همراه با برگرفتگی ساختار صوری به مضمون و محتوای نگارهها نیز توجه داشتهاست. نتایج پژوهش نشان داد که شریفی نگارههای بهزاد را چون سندی تاریخی از واقعیت جامعه و سنتهای گذشته ایرانیان دانسته و در از آن خودسازی آنها با رویکردی فرهنگی-انتقادی به دلیل آشنایی با پیشینه ادبی- هنری و بافت فرهنگی_ اجتماعی و سنتهای گذشته ایرانیان همراه با برگرفتگی ساختار صوری به مضمون و محتوای نگارهها نیز توجه داشتهاست.