مقاله پژوهشی
احد وریجی؛ ایرج داداشی
چکیده
اختلاف بر سر روایت های دیداری بویژه روایت پردازی در تصاویر ایستا، تا سال 1980م مانع از رشد روایت شناسی دیداری شده بود. روایت شناسان زبانی بر مبنای 2 شاخصۀ مهم روایت زبانی: تکرار عناصر در توالی زمان و نظم علّی رویدادها، هرگونه تفسیر ایجابی از روایت را نفی می کردند. مورخین هنر با رویکردی ایجابی و تأکید بر تمایز بنیادین روایت زبانی و تصویری، ...
بیشتر
اختلاف بر سر روایت های دیداری بویژه روایت پردازی در تصاویر ایستا، تا سال 1980م مانع از رشد روایت شناسی دیداری شده بود. روایت شناسان زبانی بر مبنای 2 شاخصۀ مهم روایت زبانی: تکرار عناصر در توالی زمان و نظم علّی رویدادها، هرگونه تفسیر ایجابی از روایت را نفی می کردند. مورخین هنر با رویکردی ایجابی و تأکید بر تمایز بنیادین روایت زبانی و تصویری، نشان دادند، روایت های زبانی در تجزیه زمانی (روایت متوالی) و روایت های دیداری در تلفیق زمانی(روایت ایستا) بهتر عمل می کند. این مقاله ضمن بررسی مطالعات گونه شناختی روایت در تاریخ هنر، با هدف بررسی انواع روایت های دیداری در هنر غیراروپایی؛ 3 نمونۀ مطالعاتی از دیوارنگاره های ارامنۀ جلفای اصفهان مورد بررسی قرار می دهد: تا اولاً بوسیلۀ شاخص های تجربی دخیل در معنای روایت(« اپیزودها» و «رفرنس ها») در روش «تحلیل ارجاعی گینگر هوروت»، روایت های دیداری ایستا و متوالی در نمونه های مطالعاتی مورد تحلیل قرار گیرد. سپس علاوه بر شاخص های بصری سازندۀ معنای روایت در روش هوروت، شاخص های پیشنهادی نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد شاخص های «گفتگوگری» و «نگاه» را می توان بعنوان علائم ارجاعی به شاخص های تشخیصی درجدول رفرنس ها افزود.
مقاله پژوهشی
مرجان صلواتی؛ محمد اکوان؛ پرناز گودرزپروری؛ محمد خزایی
چکیده
در دیدگاه ویتگنشتاین متأخر، زبان امری اجتماعی و غیرخصوصی است و در این صورت معناداری الفاظ بر اساس انطباق با قواعدی خواهد بود که مورد تأیید یک جامعه زبانی است. لیکن به دلیل تعدد شیوههای زندگی افراد، قواعد حاکمه بر این جامعهها گوناگون بوده و این قواعد، معنای الفاظ را نشان میدهند، در نتیجه یک لفظ به تعداد نحوههای زندگی ...
بیشتر
در دیدگاه ویتگنشتاین متأخر، زبان امری اجتماعی و غیرخصوصی است و در این صورت معناداری الفاظ بر اساس انطباق با قواعدی خواهد بود که مورد تأیید یک جامعه زبانی است. لیکن به دلیل تعدد شیوههای زندگی افراد، قواعد حاکمه بر این جامعهها گوناگون بوده و این قواعد، معنای الفاظ را نشان میدهند، در نتیجه یک لفظ به تعداد نحوههای زندگی کـه در آن کاربرد دارد معنا خواهد داشت. بدیهی است که اساسیترین مؤلفه شهری که میتواند این تنوع جامعههای زبانی را توصیف نماید گرافیک شهری آن مکان و در نگاه نخست عنصر رنگ است. عنصر رنگ نه تنها بر درک موقعیتهای کوچکتر مانند طراحی یک فروشگاه تأثیر میگذارد، بلکه تأثیر گستردهتری در هویتبخشی به محیطهای وسیع شهری دارد. لذا هدف این پژوهش، تجزیه و تحلیل درک هویت مکانی جامعه شهروندی، در فرآیند پویای مکانسازی از طریق رنگ با تأکید بر خصوصی بودن زبان در نظریه مذکور است. تحقیق حاضر از حیث هدف بنیادی نظری بوده و اطلاعات لازمه از طریق مطالعات به شیوه توصیفی-تحلیلی و کتابخانهای از منابع معتبر بهدست آمدهاند. نتایج حاصله نشان میدهند به جهت نفی زبان خصوصی، درک محیط از طریق حس تعلق افراد به محتوای گرافیک محیطی، عمومیت پیدا کرده که از این طریق میتوان به نقطه مرجع رنگی قابل خوانش برای عموم شهروندان دست یازید. با تکیه بر این دیدگاه این نتیجه حاصل گردید که تصویر عمومی با حفظ حافظه فردی، جایگزین تصویر از خود شده و علاوه بر حفظ سلایق رنگی فرد، با مشارکت در زیست افراد، امکان ارائه الگوی رنگی جمعی قابل قبول برای گرافیک شهری وجود خواهد داشت.
مقاله پژوهشی
زهره طاهر؛ هاشم حسینی
چکیده
هارپی نقشی ترکیبی است که ریشه در بینش اساطیری تمدنهای اولیه داشته و ابتدا از طریق هنر اورارتویی، به صورت انسان-پرنده به هنر ایران وارد شده و سپس در هنر عیلامی و آشوری مفاهیمی مقدس بهخود گرفته است و با ورود اسلام به ایران، در فرمی جدید و به شکل زن- پرنده در هنر دوره سلجوقی ظاهر میشود. همانطور که هنر ایران با ورود اسلام فرم را از ...
بیشتر
هارپی نقشی ترکیبی است که ریشه در بینش اساطیری تمدنهای اولیه داشته و ابتدا از طریق هنر اورارتویی، به صورت انسان-پرنده به هنر ایران وارد شده و سپس در هنر عیلامی و آشوری مفاهیمی مقدس بهخود گرفته است و با ورود اسلام به ایران، در فرمی جدید و به شکل زن- پرنده در هنر دوره سلجوقی ظاهر میشود. همانطور که هنر ایران با ورود اسلام فرم را از داشتههای غنی باستانی خود گرفت و مفاهیم اسلامی را بدان افزود، بهنظر میرسد بتوان این پرسش را درباره نقش هارپی نیز مطرح نمود: چه رابطهای بین این فرم جدید که با ورود سلجوقیان به ایران در هنر این دوره ظاهر میشود و اساطیر باستانی ترک وجود دارد؟ و پرسش دوم اینکه بر اساس ساختار پژوهش تطبیقی فیلیپس، چه رابطهای ممکن است بین ویژگی های فرمی نقش هارپی در هنر ایران و ترکیه وجود داشته باشد؟ هدف از پژوهش حاضر واکاوی اساطیر ترک و بررسی رابطه آنها با پیدایی فرم هارپی در هنر دوره سلجوقی و بررسی شباهتها و تفاوتهای نقش هارپی در هنر ایران و ترکیه است. روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تطابق بسیاری در ویژگیهای فرمی نقش هارپی در نمونه آثار هنری دو کشور ایران و ترکیه وجود دارد که این ویژگیها تا حد زیادی منطبق با ویژگیهای اساطیری الهه «اومایانا» در اساطیر ترک است. بنابراین نقش هارپی میتواند برای تداعی همای که صورت تبدیل یافته و شیوه اعمال قدرت الهه «اومایانا» در اساطیر ترک است، در هنر دو کشور ایران و ترکیه بهکار رفته باشد.
مقاله پژوهشی
الهام سیاهی؛ محمدصادق میرزاابوالقاسمی
چکیده
«جیقه» یا «جقّه» یکی از گونههای رایج جواهرات سلطنتی ایران در دورۀ قاجار محسوب میشود. جیقههای سلطنتی غالباً جزو زیورآلات مردانه شناخته میشود و مختص آرایش و پوشش مقام پادشاه یا شاهزادگان در مراسم تاجگذاری، سلام نوروز، بارعام و نظایر آن بوده است. ازاینرو گاه در کنار تخت و تاج و شمشیر به عنوان اسباب سلطنت معرفی شده ...
بیشتر
«جیقه» یا «جقّه» یکی از گونههای رایج جواهرات سلطنتی ایران در دورۀ قاجار محسوب میشود. جیقههای سلطنتی غالباً جزو زیورآلات مردانه شناخته میشود و مختص آرایش و پوشش مقام پادشاه یا شاهزادگان در مراسم تاجگذاری، سلام نوروز، بارعام و نظایر آن بوده است. ازاینرو گاه در کنار تخت و تاج و شمشیر به عنوان اسباب سلطنت معرفی شده است. جیقهها از نظر فرم، تزئین و شیوۀ ساخت متنوع هستند و بررسی آنها میتواند در شناخت گوشهای از تاریخ و سنت جواهرسازی ایران مفید واقع شود. موضوع مقالۀ پیش رو طبقهبندی و گونهشناسی جیقههای سلطنتی ایران در دورۀ قاجار با توجه به ویژگیهای فنی و فرمی و تزئینی است. به این منظور جیقههای موجود در خزانۀ جواهرات ملی ایران مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته است. انتخاب نمونهها بهگونهای بوده است که حتیالامکان همۀ انواع جیقهها را پوشش دهد و نتایج آن به کل جیقههای سلطنتی قابل تعمیم باشد. این مقاله به شیوۀ توصیفیـ تحلیلی و بر مبنای مشاهدات میدانی و مطالعات کتابخانهای نوشته شده است. بر این اساس، جیقههای سلطنتی ایران در دورۀ قاجار در سه دستۀ کلی «جیقه بتهجقه»، «جیقه شیروخورشید»، و «جیقه فرنگی« مورد بحث قرار گرفته است. فرم اصلی این جیقهها متأثر از فرم سرپیچهای هندی است و لااقل از دورۀ افشار در جواهرسازی درباری ایران رایج شده است و تا پایان قاجار بدون تغییر مانده است. جیقه شیروخورشید که از نیمۀ دوم قرن سیزدهم هجری در جواهرسازی سلطنتی دربار قاجار متداول شد، اما از دورۀ ناصرالدینشاه در جیقههای سلطنتی بهکار گرفته شد. همچنین جیقههای فرنگی متنوعترین گونه از جیقههای سلطنتی ایران در دوره قاجار بهشمار میرود. این جیقهها متأثر از دو سبک جواهرسازی «جورجیایی» و «ویکتوریایی» است. اثر این دو سبک به ترتیب در جیقههای فرنگی دورۀ فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه دیده میشود و شاخصۀ اصلی تشخیص آنها از روی فرمها و نقوش تزئینی است.
مقاله پژوهشی
زهرا راشدنیا؛ احمد صالحی کاخکی
چکیده
ازاره، به بخش پایینی دیوار، از کف تا ارتفاع حدود یک متری اطلاق میگردد و اغلب دارای تزییناتی متمایز، نسبت به سایر قسمتهای دیوار است. ازارهها، در ادوار مختلف، غالباً با تزییناتی همچون: آجرکاری، حجاری، کاشیکاری، تلفیق سنگ و کاشی و... و با طرحها و نقوشِ گیاهی و هندسی متنوع، به اجرا در آمده است. ازارههای کاشی بناهای دورة تیموری ...
بیشتر
ازاره، به بخش پایینی دیوار، از کف تا ارتفاع حدود یک متری اطلاق میگردد و اغلب دارای تزییناتی متمایز، نسبت به سایر قسمتهای دیوار است. ازارهها، در ادوار مختلف، غالباً با تزییناتی همچون: آجرکاری، حجاری، کاشیکاری، تلفیق سنگ و کاشی و... و با طرحها و نقوشِ گیاهی و هندسی متنوع، به اجرا در آمده است. ازارههای کاشی بناهای دورة تیموری در ایران نیز، از این قاعده مستثنی نیستند و بهعنوان یکی از باشکوهترین جلوههای تزیین در معماری این عصر، شامل مجموعۀ منحصر بفردی از آرایههای هندسی است. بنابراین هدف مقالۀ حاضر، معرفی و طبقهبندی آرایه-های هندسی شاخصِ بهکار رفته در ازارههای کاشیکاری بناهای دورة تیموری ایران و نیز بررسی وجوه اشتراک آنها، با دیگر بناهای شاخص همزمان، در شرق قلمرو تیموریان و سایر حکومتهای هم عصر، در مطالعات تطبیقی است. در راستای دستیابی به اهداف مذکور، پرسش اصلی این پژوهش را میتوان چنین مطرح نمود: رایجترین و عمدهترین نقوش هندسی/ گرهها در ازارههای کاشیکاری بناهای دورة تیموری در ایران کدام هستند؟ روش یافتهاندوزی بر اساس پژوهشی میدانی و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که به روش تحلیلی ـ تطبیقی برمبنای الگوهای هندسی، به تحلیل دادههای بدست آمده از نمونههای مطالعاتی (بیست نمونه) میپردازد. دستاوردهای حاصل از این پژوهش که از بررسی نقوش هندسی ازارههای کاشی ابنیه عصر تیموری در ایران، به دست آمده، نشاندهنده آن است که؛ در ازارههای کاشی این دوره بیشترین درصد را، از لحاظ نقوش هندسی، نقوشی بر پایه عدد مبنای شش از قبیل، نقشهای «شش لانه زنبوری/ شش ضلعی منتظم» که غالباً، در استان یزد قرار دارد و اغلب به رنگ فیروزهای، «شش و تُکّۀ بنددار»، «شش و گیوۀ کشیده»، «شش و شمسه»، «شش و تُکّه» و... به خود اختصاص داده است. نتایج مذکور، علاوه بر ایران، در بناهای سایر نقاط حکمرانی تیموریان نیز، متداول بوده است.
مقاله پژوهشی
علیرضا شیخی؛ محمد سواری
چکیده
هدف بررسی وضعیت نساجی دوره تیموری، خاصه شهر یزد و شیوه عملکرد خواجگان نقشبندی در رسیدن به انحصار چرخه اقتصادی و انعکاس آن در دوره صفوی است. بنابراین وضعیت کشاورزی و تجارت ابریشم در شهر یزد دوره تیموری چگونه بوده است؟ و نقشبندیان چه تاثیری در رونق تجارت منسوجات دوره تیموری به خصوص یزد داشتند؟ رویکرد تحقیق کیفی، از نظر هدف، کاربردی ...
بیشتر
هدف بررسی وضعیت نساجی دوره تیموری، خاصه شهر یزد و شیوه عملکرد خواجگان نقشبندی در رسیدن به انحصار چرخه اقتصادی و انعکاس آن در دوره صفوی است. بنابراین وضعیت کشاورزی و تجارت ابریشم در شهر یزد دوره تیموری چگونه بوده است؟ و نقشبندیان چه تاثیری در رونق تجارت منسوجات دوره تیموری به خصوص یزد داشتند؟ رویکرد تحقیق کیفی، از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد. شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و اسنادی است. یافتهها نشان دارد توسعه تجارت، رونق کسب و کار، جذب پیشهوران و کشاورزان ، توسعه صنعت نساجی ، ابریشم بافی و محصولات ابریشمی که از کالا های استراتژیک بود در صدر فعالیت های اقتصادی نقشبندیان قرار گرفت. حضور نقشبندیان در این تجارت پر سود و انحصار چرخه اقتصادی، آنها را متوجه شهر یزد- خاستگاه ابریشم و پایگاه اصلی تولید مرغوب ترین منسوجات ابریشمی- کرد. اگرچه با از بین رفتن خاندان تیموری، نحله نقشبندیه به دلیل پیوندهای ناگسستنی با دولت از کمرنگ شد؛ اما میراث فکری و جریان هنری آنها در دوره صفوی انعکاس یافت و نمود آن را میتوان در آثار هنری دوره شاه عباس اول از جمله آثار غیاثالدین نقش بند- نقطه اوجی در هنر بافندگی یزد - دید.