رویکردی به تاریخنگاری عکاسی معاصر ایران: از بی رسانگی عکس در دهۀ ١٣٦٠ تا بیش رسانگی عکس در دهۀ ١٣٨٠

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه سینما، دانشکدۀ سینما تئاتر، دانشگاه هنر، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری، گروه پژوهش هنر، دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران

3 استادیار گروه پژوهش هنر، دانشکدۀ علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران

چکیده

تاریخنگاری عکاسی معاصر ایران تاکنون بیشتر به شرح رویدادهای سیاسی و اجتماعی، و تأثیرشان بر روند عکاسی پرداخته است. در حالی که شرح این روند نمیتواند رویدادنگارانه باشد، بلکه باید بتوان تحولات تصویر و زبان بصری عکس، که خود متناظر با سیاست و حیات اجتماعی در حال دگرگونی بوده است، را هم مورد مطالعه قرار داد. به این منظور، در مقالۀ حاضر، نظریۀ دیوید بولتر و ریچارد گروسین در باب منطق دوگانۀ «بی رسانگی» و «بیش رسانگی» به عنوان رویکرد تحلیلی اختیار شده است، که نتایج نشان میدهد:
در دهۀ شصت، رسانۀ عکس مقهور واقعیتهای عظیم و خطیر انقلاب و جنگ بود، و صرفاً همچون پنجره و مجرایی برای انتقال عمل میکرد و خود میل و مجال خودنمایی نداشت. در این دهه، فهم از عکس بر اقتباس و تصاحب واقعیت بیرونی مبتنی بود و ویژگیهای تصویر عکاسی ناشی از ساختار واقعیت دانسته میشد، اما در دهه های بعد، نقش رسانه در بازتاب واقعیت برجسته شده و تجربۀ عکس با این نگرش اتفاق می افتد که، نه با واقعیت بلکه با واقعیتی باواسطه و رسانه ای شده (ساماندهی شده با رسانه) و در مواردی نیز تنها با خود رسانه مواجهیم. در دهۀ هشتاد عکاسی به سمت خودارجاعی و خوداندیشی گرایید.

کلیدواژه‌ها