کارکرد «انسان‌انگاری» در برهم‌کنش و بازنماییِ شخصیت‌های کتب تصویری کودک

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناسی ارشد ادبیات کودک‌ و‌ نوجوان، دانشگاه پیام‌نور، واحد تهران جنوب، تهران، ایران

10.30480/vaa.2023.4010.1692

چکیده

با توجه به اینکه کودکان تا سن دوازده‌سالگی به‌لحاظ شناختی، انسان‌انگار هستند؛ بنابراین ادبیات کودک بدون آدم‌نمایی برای آنها باورپذیر نیست. در داستان‌های کودک، آدم‌نمایی به شکل فرافکنیِ ویژگی‌های انسانی به شخصیت‌های غیرانسانی نمود می‌یابد. شدت فرافکنیِ این ویژگی‌های انسانی (یا اصطلاحا درجۀ آدم‌نمایی) الزاما در تمام شخصیت‌های داستان یکسان نیست. در کتاب‌های تصویری، تصاویر می‌توانند درجۀ آدم‌نمایی شخصیت‌ها را عینی‌سازی نمایند. درجات مختلف انسان‌انگاری شخصیت‌ها می‌تواند خوانش‌های بالقوۀ متفاوتی را برای متن ایجاد کند. هدف از پژوهش پیش‌ِرو، بررسی کارکرد شناختیِ این آرایۀ پیرنگ‌ساز در شخصیت‌‌پردازیِ داستان‌های تصویری کودک است. در همین راستا، پژوهش حاضر به روش تحلیلی‌ـ توصیفی در پی پاسخ‌گویی به چگونگی بازنمایی و برهم‌کنشِ شخصیت‌ها برحسب درجۀ آدم‌نمایی آنها است. نتیجۀ پژوهش نشان می‌دهد که آدم‌نمایی، آرایه‌ای مدرّج است و درجۀ شدت آن می‌تواند هر یک از شخصیت‌های داستان را نسبت‌به جامعه‌ای که در آن ایفای نقش می‌کند، غیریت‌سازی یا غیریت‌زدایی نماید. علاوه‌بر این، تصاویر به‌صورت مستقیم در افزایش درجۀ آدم‌نمایی و به‌صورت غیرمستقیم در غیریت‌سازی و غیریت‌زدایی شخصیت‌ها ایفای نقش می‌کنند. از آنجا که در داستان‌های کودک، بخش عمده‌ای از آدم‌نمایی در قالب تصاویر عینیت می‌یابد؛ بنابراین ضرورت دارد نقش برهم‌کنشیِ تصویر نیز در کنار نقش پررنگ کلمات، مورد توجه قرار گیرد. نگارنده تا کنون پژوهشی که برهم‌کنشِ درجه‌های مختلف سوبژکتیویته را در ادبیات کودک مورد توجه قرار داده باشد، رؤیت نکرده است. نوآوری مقالۀ حاضر این است که اولا، آرایۀ تشخیص را به‌عنوان پیوستاری مدرج (از استعلای شی یا حیوان به انسان تا تقلیل انسان به شی یا حیوان) مورد مداقه قرار می‌دهد؛ ثانیا، این آرایۀ پیرنگ‌ساز را در بستر رمزگانی تصویری واکاوی می‌نماید.

کلیدواژه‌ها