کادر، قاب و معنا: تحلیل آثار انتخابی از حبیب مرادی و باسم دحدوح بر مبنای نظریه بطن تصویر میکه‌بال

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، هنر اسلامی، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران

2 عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، استادیار، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران

10.30480/vaa.2022.4043.1703

چکیده

معنا در دنیای معاصر با ارائه‌های نوینی که از سوی هنرمندان انجام می‌پذیرد؛ دستخوش تغییراتی می‌گردد. بررسی‌ اولیه از آثار هنرمندان، حبیب مرادی و باسم دحدوح، حاوی اشتراکاتی در خوانش ظاهری آن‌ها بوده و این‌گونه به نظر می‌رسد که کادر یا قاب نقش کلیدی را در ایجاد شباهت‌های ظاهری ما بین آثار هنرمندان ایفا می‌نماید. این عنصر به عنوان یک جزء کوچکی از تصویر به خودی خود هیچ معنایی را بر نمی‌تابد اما نحوه ارائه و حضور آن در یک نقاشی، معنای کلی اثر را تحت‌الشعاع قرار داده و توانایی تغییر آن را دارد. بدین منظور، انتخاب هنرمندان موردی بوده و گزینش آثار، هدفمند و با اولویت وجود کادرهای متعدد در نقاشی‌ها می‌باشد. هدف، دستیابی به نقاط افتراق/اشتراک در آثار معرفی شده از دو هنرمند از منظر رویکرد بطن تصویر میکه‌بال است. چگونگی و نحوه تعریف کادر و قاب در آثار دو هنرمند و تأثیر متقابل کادر/قاب با پیکره انسانی بر معنا، سؤالاتی است که بدان پاسخ داده شد. این پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی و تطبیقی بوده و اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و با ابزار فیش‌برداری استخراج و با هنرمندان مذکور نیز مصاحبه شده است تا بتواند خلاء مطالعاتی در خصوص این پژوهش را تکمیل نماید. در بررسی‌ها مشخص گردید؛ معنا در آثار دو هنرمند، ارتباط زیادی با نحوه ارائه کادر داشته و لذا کادر در آثار هر دو هنرمند، به‌عنوان مرکز و بطن اثر است با این تفاوت که خاصیت گرده افشانی معنا در هنر مرادی لایه‌لایه و به فرم حلزونی بوده اما در آثار دحدوح به صورت خطی می‌باشد.

کلیدواژه‌ها