نظریه هنر رنسانس و مرکزیت مفهوم گرده‌برداری صحیح

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

رشته پژوهش هنر/پردیس هنر های زیبا/دانشگاه تهران

چکیده

این نوشتار بر آن است تا با روشی توصیفی_تحلیلی به تحلیل محتوای متون برجسته‌ترین نظریه‌پردازان هنر رنسانس مخصوصاً با لـئون باتیستا آلبرتی نگاهی مجدد کرده و یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم آن دوران، یعنی «گرده‌برداری صحیح»را به‌عنوان هسته اصلی نظریه هنر رنسانس بررسی و معرفی نماید. به بیانی دیگر، پرسش اصلی این مختصر متوجه چگونگی قواعد حاکم بر نظام بازنمایی رنسانس و نقش کلیدی‌ترین انگاره آن است. از دستاوردهای عظیم رنسانس ابداع «نظریه هنر» است که بیشتر مرهون دیدگاه‌های آلبرتی می‌باشد؛ نظریاتی که می‌توان آن‌ها را به‌مثابه روح و چکیده هنر آن دوران دانست. آلبرتی و دیگر فرهیختگان آن زمان مفهومی جدید از «بازنمایی» و قواعد حاکم بر آن معرفی کردند. بعضی پژوهشگران این نوع بازنمایی را به «گرده‌برداری صحیح» تفسیر و آن را ذیل دو مبحث مطرح کرده‌اند: یکی «حقیقت مادی» و دیگری «حقیقت فرمی». حقیقت مادی به رابطه اثر هنری با جهان خارج پرداخته و حقیقت فرمی به ارتباط درونی اجزا و چگونگی سازمان‌دهی آن‌ها، مخصوصاً مفهوم پرسپکتیو، اشاره می‌کند. به نظر می‌رسد با طرح مفهوم «گرده‌برداری صحیح» و نقش مرکزی آن در نظریه هنر رنسانس، آثار آن دوره را نمی‌توان به‌مثابه تنها شیوه طبیعی یا علمی برای بازنمایی دانست، بلکه باید آن را تنها یکی از نظام‌های بازنمایی تصویری انگاشت.

کلیدواژه‌ها