مبانی زیبایی‌شناسی جورج سانتایانا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

گروه فلسفه، دانشگاه تبریز

چکیده

این مقاله می‌کوشد با کاوش در اندیشه سانتایانا، مبانی زیبا‌شناسی او را بیان کند. ازنظر این فیلسوف دایره شمول زیبایی‌شناسی بسیار وسیع و گسترده است و لذا همانند علم فیزیک با امور خاصی سروکار ندارد. لذا هنر و زیبایی‌شناسی نه به‌عنوان یک علم بلکه ابزاری در خدمت بشر محسوب می‌شود. مفهوم کلیدی در زیبایی‌شناسی سانتایانا «حس زیبایی» است. بر همین اساس یکی از مبانی زیبایی‌شناسی او «احساسی بودن زیبایی» است. سانتایانا معتقد است که زیبایی چیزی است که ما تجربه می‌کنیم، ارزشی است که احساس می‌کنیم. چون زیبایی هر چیزی، وابسته به ادراک ما از شیء محسوس زیباست و کسب میزان لذتی است که از آن متلذذ می‌شویم. حاصل این نگاه تجربه گرایانه به هنر این است که «اصالت طبیعت و تبیین روان‌شناختی و فیزیولوژیکی هنر» نیز از دیگر مبانی زیبایی‌شناسی تلقی شود. علاوه بر این‌ها، می‌توان به «اخلاقی بودن هنر» به‌عنوان یکی دیگر از مبانی اشاره کرد؛ زیرا به‌زعم این فیلسوف باید هنر را در قالب اخلاق ببینیم. باید گفت که ازآنجاکه در اندیشه این فیلسوف خیر و زیبایی به هم گره‌خورده است «افلاطون‌گرایی» نیز به‌عنوان یکی دیگر از مبانی زیبایی‌شناسی وی به شمار می‌آید. سانتایانا زیبایی‌شناسی را نه‌بخشی از روان‌شناسی و نه رشته‌ای از فلسفه می‌داند. سرانجام اینکه نگاه سانتایانا به هنر نه یک نگاه نظام‌مند فلسفی از نوع کانت یا هگلی بلکه از نوع خاص پراگماتیسمی است. پراگماتیسمی بودن نگاه او به هنر نتیجه نفوذ تفکرات جیمز ودیویی است.

کلیدواژه‌ها