قابلیتهای بصری خط نستعلیق باعث شده است که این خط از قرن نهم ه.ق به بعد پرکاربردترین خط در کتابت نسخههای خطی ایرانی باشد؛ اما حوزه نقد آثار خوشنویسی نستعلیق از روند رو به رشد حوزهی اجرا، بازمانده و سخت نیازمند بازبینی و تدوین است. اصول و قواعد خوشنویسی سنتی، میراث ارزشمند قُدما در زمینهی آموزش خوشنویسی است و گمان میرود با وجود نقصان آن در حوزه نقد، قابلیت تطبیق با روشهای نقد علمی نوین را دارد. این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیفی و با مطالعات کتابخانهای سامان یافته است قصد دارد ضمن شرح و تحلیل انتقادی اصول و قواعد سنتی خط نستعلیق، با استفاده از اصول و مبانی هنرهای تجسمی و اصول نظریهی گشتالتو سبکشناسی اثر، به توسعه و نظاممند ساختن روش نقد آثار خوشنویسی نستعلیق بپردازد. در پایان مقاله با تدوین و ارائهی الگویی ترکیبی برای نقد آثار خوشنویسی با خط نستعلیق، این نتیجه حاصل شده است که روشهای مختلف نقد، از اصول و قواعد خوشنویسی، تا اصول و مبانی هنرهای تجسمی و اصول نظریهی گشتالت، هر یک بخشی از قابلیتهای اثر خوشنویسی نستعلیق مورد نقد را فعال میکنند و اتخاذ یکی از این روشها به تنهایی، به نقص و ابهام در فرایند نقد منجر خواهد شد.