مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
آمنه مافی تبار
چکیده
پیکرنگاری درباری، سبک نخست نقاشی عصر قاجار است که هرچند پیشتر از این عهد و در اواخر حکومت صفوی شکل میگیرد اما در زمان فرمانروایی پادشاهان اولیة سلسله قاجار یعنی آغامحمدخان تا محمدشاه در شکل گسترده رواج مییابد و اوج آن مصادف با امارت دومین شهریار این خاندان یعنی فتحعلیشاه است. در بسیاری از این نوع نقاشیها، فقط یک پیکره در قاب ...
بیشتر
پیکرنگاری درباری، سبک نخست نقاشی عصر قاجار است که هرچند پیشتر از این عهد و در اواخر حکومت صفوی شکل میگیرد اما در زمان فرمانروایی پادشاهان اولیة سلسله قاجار یعنی آغامحمدخان تا محمدشاه در شکل گسترده رواج مییابد و اوج آن مصادف با امارت دومین شهریار این خاندان یعنی فتحعلیشاه است. در بسیاری از این نوع نقاشیها، فقط یک پیکره در قاب تصویر خودنمایی میکند و در نمونههای متعددی نیز دو یا چند تن به نمایش درآمدهاند. هدف این مقاله، تحلیل و بررسی گونهای از پیکرنگاریهای درباری است که با حضور دو تن در ترکیب تصویر، در قالب زوجنگاری شناخته میشود. با این حساب پرسش آن است: چگونه میتوان زوجنگاریهای نیمة نخست عصر قاجار را از منظر محتوا طبقهبندی کرد؟ نتیجة این مطالعه به شیوة تحلیلی تطبیقی دربارة هجده تصویر نمونهگیری شده به صورت احتمالی طبقهبندی شده؛ نشان میدهد که میتوان زوجنگاریهای نیمة نخست عصر قاجار را در قالب دلدادگان، همراهان همشأن، شاهزادهخانمها/ شاهزادگان و خدمه و البته والده/ والد و فرزند تقسیم نمود. چنانچه ترکیب تصویر و جزییاتی همچون پوشش و آرایههای تزیینی لباس افراد، بیانگر آن است بسیاری از نمونههایی که پیش از این به عشاق تعبیر شدهاند، بهواقع شاهزادهخانمهایی هستند که با خدمتکار مرد، همراهی شده و به تصویر درآمدهاند. نکتة دیگر آنکه هرچند خدمة شاهزادهخانمها در صورت زنانه و مردانه نمود دارد اما ملازمان شاهزادگان، صرفاً درقالب جنسیت مردانه ـ و نه کنیز ـ ظاهر میشود. افزونبراین، تعامل افراد همشأن با جنسیت مشابه همچون مؤانست دو بانوی نوازنده یا نمایش فرزند خردسال (پسر) در آغوش مادر و در جوار پدر از دیگر موضوعاتی است که در این طیف از پیکرنگاریها با کمّیت اندک دنبال شده است.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
زینب سعیدزاده؛ سودابه صالحی
چکیده
امروزه حجم بالای اطلاعات بصری موجب شده است تا انتقال پیام به مخاطب دشوار شود . یکی از راهحلهای موثر برای ایجاد خلاقیت و جلب توجه مخاطب، استفاده از بازی و تعامل میان فضاهای مثبت و منفی اثر است. هدف پژوهش حاضر تعیین نحوهی استفاده از تعامل فضاهای مثبت و منفی با تکیه بر نظریه گشتالت در پوسترهای طراح گرافیک معاصر، نوما بار می باشد. این ...
بیشتر
امروزه حجم بالای اطلاعات بصری موجب شده است تا انتقال پیام به مخاطب دشوار شود . یکی از راهحلهای موثر برای ایجاد خلاقیت و جلب توجه مخاطب، استفاده از بازی و تعامل میان فضاهای مثبت و منفی اثر است. هدف پژوهش حاضر تعیین نحوهی استفاده از تعامل فضاهای مثبت و منفی با تکیه بر نظریه گشتالت در پوسترهای طراح گرافیک معاصر، نوما بار می باشد. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی است؛ بدین معنا که تمامی عناصر بصری موجود در نمونه های مورد بررسی با توجه به نظریه گشتالت و جداول طراحی شده توسط پژوهشگران مورد مشاهده، تحلیل و توصیف کیفی قرار گرفته اند. جامعهی نمونهی پژوهش پوسترهای طراحی شده توسط نوما بار بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. پس از مشاهدهی عمیق 38 نمونه، توصیف بصری آنها، کدگذاری توصیفها و توسعهی جدول ارزیابی این نمونهها بر اساس قوانین گشتالت و به دست آمدن نتایج کدگذاریها، 14 نمونه که تطابق بیش تری با موضوع مورد بحث داشته اند انتخاب شده و از منظر رابطهی شکل و زمینه مورد بحث قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در نمونههای مورد بررسی، فضای مثبت و منفی در پوسترهای نوما بار معمولاً کارکردی دوجانبه دارند؛ بهطوری که یا تمام فضای اطرافِ نقشِ مثبت و یا قسمتی از این فضا تبدیل به نقش جدیدی شدهاند که با وجود اتصال بدونمرز به زمینه، خود را به عنوان نقش یا همان فضای مثبت جلوه میدهند. در واقع، این استفاده مثبت از فضای منفیِ زمینهی اثر تا به حدی خوب انجام پذیرفته است که در برخی موارد، شکل ایجاد شده در زمینهی به نسبت فضای مثبت، تطابق بیشتری با قوانینِ نقش بودن یک شکل در نظریهی شکل و زمینهی گشتالت داشته و حتی گاهی بیشتر چشم مخاطب را درگیر خود می کند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
ثریا رادامین؛ زهره رادامین
چکیده
این مقاله به تحلیل جامع تأثیر آرکیتایپ آپولو بر پوشش و هویت مردان قانونمند در جامعه ایران میپردازد. آرکیتایپ آپولو، به طور قابل توجهی بر رفتارها و انتخابهای پوششی این گروه از مردان تأثیرگذار است. برای دستیابی به این هدف، پژوهش از روش تحقیق کیفی و کمی بهره برده و دادهها از طریق پرسشنامه نیمهساختار یافته و مصاحبهها با گروهی ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل جامع تأثیر آرکیتایپ آپولو بر پوشش و هویت مردان قانونمند در جامعه ایران میپردازد. آرکیتایپ آپولو، به طور قابل توجهی بر رفتارها و انتخابهای پوششی این گروه از مردان تأثیرگذار است. برای دستیابی به این هدف، پژوهش از روش تحقیق کیفی و کمی بهره برده و دادهها از طریق پرسشنامه نیمهساختار یافته و مصاحبهها با گروهی از مردان ایرانی جمعآوری شده است. برای دستیابی به این هدف، از دادههای 224 نفر بهره گرفته شده است. نمونهگیری بهصورت تصادفی از بین مردان 50-25 انجام و دادهها از طریق نرمافزار spss و به صورت آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد انجام شده است. طبق نتایجی که بهدست آمد حدود 11 درصد مردان ایرانی دارای این آرکیتایپ به صورت غالب هستند. این گروه از مردان، با ویژگیهایی چون نظم، عقلانیت، انضباط و ساختارمندی شناخته میشوند که تأثیر مستقیمی بر سبک پوشش و هویت اجتماعی آنها دارد. تحلیل دادهها حاکی از آن است که مردان دارای آرکیتایپ آپولو، تمایل قویتری به پوشش رسمی و متعارف دارند و به جزئیات ظاهری مانند تمیزی، هماهنگی رنگها و رعایت استانداردهای اجتماعی اهمیت ویژهای میدهند. این الگوی پوششی نهتنها بازتابی از شخصیت فردی آنهاست، بلکه نشاندهندة تلاش برای انطباق با هنجارهای جمعی و تقویت تصویر مسئولیتپذیری و وفاداری به ساختارهای اجتماعی است. همچنین، نتایج پژوهش نشان میدهد که این گروه از مردان، پوشش خود را بهعنوان ابزاری نمادین برای ایجاد تعادل بین هویت فردی و انتظارات فرهنگی بهکار میگیرند.