محمدرضا رفیع زاده مژدهی؛ مریم کهوند
چکیده
توجۀ ویژه به پیکرۀ انسان در نگارگری ایرانی، همزمان با رونق هنر پیکره نگاری در نیمۀ نخست قاجار فزونی یافته و به مثابۀ ابزاری قدرتمند جهت تبلیغ شوکت و قدرت پادشاهی مورد بهره برداری قرار می گیرد. اما این روند در نیمۀدوم قاجار با افزایش تأثیرات هنرغربی و ورود فن آوریهای نوین رسانه ای به ویژه دوربین ...
بیشتر
توجۀ ویژه به پیکرۀ انسان در نگارگری ایرانی، همزمان با رونق هنر پیکره نگاری در نیمۀ نخست قاجار فزونی یافته و به مثابۀ ابزاری قدرتمند جهت تبلیغ شوکت و قدرت پادشاهی مورد بهره برداری قرار می گیرد. اما این روند در نیمۀدوم قاجار با افزایش تأثیرات هنرغربی و ورود فن آوریهای نوین رسانه ای به ویژه دوربین عکاسی دچار تحول می گردد و به تدریج از اهمیت و رونق نگارگری و پیکره نگاری ایرانی کاسته می شود. در میانۀ این تغییرات، هنرمندی پیشرو و برجسته به نام ابوالحسن غفاری ملقب به صنیع الملک پا به عرصه می گذارد. در آثار او نگرشی نو به هنر پیکره نگاری با تأثیرپذیری از هنر غرب و تکنولوژی عکس مشاهده می شود. پژوهش حاضر که ماهیتی کیفی و رویکردی تحلیلی دارد و از نظر هدف کاربردی است، تلاش دارد با مطالعه بر روی نمونه هایی از آثار صنیع الملک، ویژگی هایِ پیکره نگاریِ هنرمند، و تأثیر عکاسی بر آنها را مورد بررسی قرار دهد. نتایج بررسی ها، تأثیرپذیری هنرمند از عکس را در آثارش به خوبی تأیید می کند، و همچنین نشان میدهد که وی سبک هنری ویژۀ خود را در آثار متأثر از عکاسی نیز با همان کیفیتِ آثارِ دیگر دنبال نموده است.