مقاله پژوهشی
فرزانه محمدی خانقشلاقی؛ امیر مازیار
چکیده
از وجوه مهم و چالش برانگیز در بحث تعیین سلسله مراتب هنرها در تاریخ تفکر غرب، مقایسه نقاشی و شعر به عنوان دو رقیب دیرین بوده است. مقایسهای که بخشی از تاریخ دوگانهی تصویر و کلمه را شکل میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی تقابل تصویر و کلمه از گذرگاه مقایسهی نقاشی و شعر در رسالهی پاراگون نوشتهی لئوناردو دا وینچی است که از نخستین آثار ...
بیشتر
از وجوه مهم و چالش برانگیز در بحث تعیین سلسله مراتب هنرها در تاریخ تفکر غرب، مقایسه نقاشی و شعر به عنوان دو رقیب دیرین بوده است. مقایسهای که بخشی از تاریخ دوگانهی تصویر و کلمه را شکل میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی تقابل تصویر و کلمه از گذرگاه مقایسهی نقاشی و شعر در رسالهی پاراگون نوشتهی لئوناردو دا وینچی است که از نخستین آثار نظاممندِ این حوزه دانسته میشود. مباحث او در این باب ریشه و بنیاد بسیاری از مفاهیم شناخته شدهی امروزی در حوزهی زیباییشناسی است و همین امر اهمیت این رساله را دوچندان میکند. مسأله این مقاله، استنباط و بررسی جایگاه تصویر و کلمه به عنوان دو رسانهی متمایز یا دو نحوهی ادراک متمایز، از گذرگاه مقایسهی نقاشی و شعر در پاراگون است. برای مطالعهی ابعاد مسأله حاضر و به منظور دستیابی به هدف یاد شده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای استفاده شده است. لئوناردو در این سلسله یادداشتها، نقاشی(تصویر) را به عنوان مدلی از ادراک به مصاف شعر(کلمات) میبرد. او با تعریف نقاشی به مثابهی علم، تبیین روابط تنگاتنگ میان نقاشی و طبیعت، ارجاع تصویر به بینایی، سخن از گسترهی وسیع فهمپذیری نقاشی و در نهایت اشاره به وجود هارمونی در نقاشی، این هنر را الگویی برای شعر، و تصویر را برتر و مقدم بر کلمه دانسته است.
مقاله پژوهشی
حسین دیّری؛ محمدتقی آشوری
چکیده
بنابر روایت فردوسی در شاهنامه، اسفندیار روئین تن است اما رستم با پرتاب تیری او را به کام مرگ می کشاند. در اساطیر ایران کمان کشی از خویشکاری های مهم ایزدان باران آور محسوب می گردد و چنین کنشی در پیوند با عناصری همچون سیمرغ، روئین تنی، درخت گز و ... می تواند یادآور مفاهیم رایج اساطیری در این زمینه باشد. هدف از تدوین این مقاله نیز، رمزگشاییِ ...
بیشتر
بنابر روایت فردوسی در شاهنامه، اسفندیار روئین تن است اما رستم با پرتاب تیری او را به کام مرگ می کشاند. در اساطیر ایران کمان کشی از خویشکاری های مهم ایزدان باران آور محسوب می گردد و چنین کنشی در پیوند با عناصری همچون سیمرغ، روئین تنی، درخت گز و ... می تواند یادآور مفاهیم رایج اساطیری در این زمینه باشد. هدف از تدوین این مقاله نیز، رمزگشاییِ نمادپردازی های صورت گرفته در ارتباط با کمان کشی و عنصر آب در این داستان با استفاده از روش آیکونولوژی است، که در مطالعات هنر، به شناسایی تصاویر مکرر در فرهنگ جوامع و پیگیریِ استمرارِ آن در تصویر و نوشتار می پردازد. بیان مسئله در این مقاله شناسایی عناصر نمادین در پیوند با کمان کشی از سوی رستم با تاکید بر عنصر آب است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و تصاویر نیز از طریق فضای مجازی و منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که کمان کشی در این روایت به عنوان کهن الگویی پر تکرار در جغرافیای اساطیری اقوام هندواروپایی، بار دیگر تضاد میان نیروهای خیر و شر در ارتباط با آئین های باران آور را به تصویر می کشد.
مقاله پژوهشی
علیرضا اصفهانی زاده؛ منصور حسامی؛ سودابه صالحی
چکیده
رفتار مجسمهسازان حرفهای در رسیدن به ایده، نوعی "یافتار پژوهی" محسوب میشود؛ آنها به پشتوانه مهارتهای تجربی خود در درک و تحلیل طراحی یک اثر، در فضای تصویری آثار دیگران به کنکاش عمیق میپردازند، و در نهایت به کمک استنتاج قیاسی به یک طرحواره مناسب راه پیدا میکنند. شکلگیری طرحوارهها را میتوان حاصل "استدلال قیاسی" و "راهبرد ...
بیشتر
رفتار مجسمهسازان حرفهای در رسیدن به ایده، نوعی "یافتار پژوهی" محسوب میشود؛ آنها به پشتوانه مهارتهای تجربی خود در درک و تحلیل طراحی یک اثر، در فضای تصویری آثار دیگران به کنکاش عمیق میپردازند، و در نهایت به کمک استنتاج قیاسی به یک طرحواره مناسب راه پیدا میکنند. شکلگیری طرحوارهها را میتوان حاصل "استدلال قیاسی" و "راهبرد قیاس بصری" در ایدهپردازی مبتنی بر پیشینههای طراحی دانست. با اینکه روش استدلال قیاسی و راهبرد قیاس بصری در طراحی و ایدهپردازی در فرایند مجسمهسازی به شکلی سنتی در رفتار و عملکرد هنرمندان جریان دارد، اما متاسفانه پیشینه پژوهشی آن در هنرهای تجسمی بسیار اندک است. هدف این مقاله، توجه به جایگاه استدلال قیاسی و راهبرد قیاس بصری در تحلیل رفتار مجسمهسازان در فرایند طراحی و ایدهپردازی است. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن توجه به مباحث نظری پیشینه طراحی و ایده پردازی، با ارائه نمونههایی از آثار مجسمهسازی به توضیح رابطه میان مطالعات تصویری پیشینههای طراحی و فرایند ایدهپردازی پرداخته است. نتیجه تحقیق بیانگر این مساله است که، شیوه استدلال قیاسی و راهبرد قیاس بصری در تحلیل ایدهپردازی مبتنی بر پیشینههای طراحی دارای جایگاهی علمی، پژوهشی و کاربردی است و میتواند در آموزش مباحث نظری و کاربردی در مجسمهسازی موثر باشد.
مقاله پژوهشی
حنیف رحیمی پردنجانی؛ علی اصغر شیرازی؛ محسن مراثی
چکیده
دیباچههای مرقعات حاوی اطلاعات ارزندهای از هنرمندان، حامیان و بعضاً تاریخ شکلگیری هنرها میباشند، اما کمتر به زمینههای جامعهشناختی ظهور آنان و ارجاعات متن به بستر تاریخیای که در آن قرار گرفتهاند، توجه میشود. نخستینبار دیباچه دوست محمد هروی در کنار خوشنویسی به نقاشی و نقاشان پرداخت. این پژوهش به دنبال ...
بیشتر
دیباچههای مرقعات حاوی اطلاعات ارزندهای از هنرمندان، حامیان و بعضاً تاریخ شکلگیری هنرها میباشند، اما کمتر به زمینههای جامعهشناختی ظهور آنان و ارجاعات متن به بستر تاریخیای که در آن قرار گرفتهاند، توجه میشود. نخستینبار دیباچه دوست محمد هروی در کنار خوشنویسی به نقاشی و نقاشان پرداخت. این پژوهش به دنبال این مسأله است که علل برآمدن این دیباچه در خصوص نقاشی در قرن دهم چیست؟ برای پاسخ، از رویکرد جامعهشناسی تاریخیِ تحلیلی که درصدد کشف «چرایی» امور و پاسخهای مبتنی بر روابط علّی است، استفاده شد؛ و در این مسیر از تحلیل، مقایسه و تطبیق متون، آراء متخصصان و بررسیهای انتقادی بهره گرفتهشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که زنجیرههای علّی متنوعی متشکل از زمینههای سیاسی ـ مذهبی آن دورة تاریخی، سنت نوشتاری و پیشزمینة مؤلف، منجر به تألیف دیباچه گردیده که میتوان آنها را به طور کلی دو دستة علل وجودی و علل صوری ظهور دیباچه در نظر گرفت. نفوذ روحانیان در سیاست و فشار به نقاشان، تغییر خُلق شاه، رویگردانی از نقاشی و نقاشان و اخراج آنان از دربار، از جمله علل وجودی دیباچه در دفاع از نقاشی و نقاشان و تسلط مؤلف بر سنتهای نوشتاری و آشنایی وی با فرهنگ درباری هرات، از علل صوری دیباچه میباشند.
مقاله پژوهشی
معصومه مصلح امیردهی؛ صداقت جباری
چکیده
عنصر خط، یکی از عناصر اصلی به کار رفته در مقولة کتابت و نسخهنویسی به شمار میآید و پرداختن به اسلوبی ناشناخته از خط که در نسخهای از کتاب لطائف التفسیر نوشته شده و در نُسَخ خطی برههای از تاریخ خوشنویسی نیز مرسوم بوده، مهمترین هدف این پژوهش است. با این هدف، نسخهای از کتاب لطائف التفسیر انتخاب و ریختشناسی خط آن به شیوة ...
بیشتر
عنصر خط، یکی از عناصر اصلی به کار رفته در مقولة کتابت و نسخهنویسی به شمار میآید و پرداختن به اسلوبی ناشناخته از خط که در نسخهای از کتاب لطائف التفسیر نوشته شده و در نُسَخ خطی برههای از تاریخ خوشنویسی نیز مرسوم بوده، مهمترین هدف این پژوهش است. با این هدف، نسخهای از کتاب لطائف التفسیر انتخاب و ریختشناسی خط آن به شیوة تاریخی، تحلیلی و تطبیقی بررسی میگردد. تاکنون در منابع کمتر به ویژگیهای ناشناختة این خط پرداخته شده است، با این حال، تحلیل خط نسخة لطائف التفسیر و تطبیق آن با شیوههای خوشنویسی سنتی میتواند در شناخت اسلوب مورد نظر، تأثیرگذار باشد. در نتیجه، خط نسخة لطائف التفسیر و نمونه های مشابه آن که در منابع با عنوان خط بِهاری معرفی میشود، گونهای ملهم از خط نسخ است که با برخی از ویژگی های خطوط مختلف تلفیق شده و در قرن نهم و دهم قمری شیوهای رایج در میان فارسیزبانان هندوستان بوده است. در نسخة لطائف التفسیر، برخی از ویژگیهای ناشناختة خوشنویسی سنتی مانند اغراقنمایی در اندازة حروف، کنتراست در وزن حروف، کاربرد مکرر کشیده و دگرگونی در ترکیبات نیز نمایان است؛ خصوصیاتی که بدیع بودن خط این نسخه و داشتن قابلیتهای کاربردی آن را در طراحی حروف فارسی نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
علیرضا واعظ
چکیده
عکس سیاه و سفید بدون رسانه رنگ، توانسته است در قلمداد شدن عکاسی به عنوان یک هنر، نقش بسزایی ایفا نماید. درجات عکس سیاه و سفید و تفکیک آنها، برای قوه ی بینایی ما حائز اهمیت است. از آن جا که هنگام آفرینش این عکس ها، برخی از روش ها می توانند عکاس را در مدیریت آرایش و ترکیب بندی درجات دچار چالش سازند، لذا پرداختن به آن در این مقاله ...
بیشتر
عکس سیاه و سفید بدون رسانه رنگ، توانسته است در قلمداد شدن عکاسی به عنوان یک هنر، نقش بسزایی ایفا نماید. درجات عکس سیاه و سفید و تفکیک آنها، برای قوه ی بینایی ما حائز اهمیت است. از آن جا که هنگام آفرینش این عکس ها، برخی از روش ها می توانند عکاس را در مدیریت آرایش و ترکیب بندی درجات دچار چالش سازند، لذا پرداختن به آن در این مقاله امری ضروری به نظر می آید. نگارنده در پژوهش حاضر، با انجام آزمایش ودر راستای هدف تحقیق، در تلاش است تا به روش تطبیقی –تحلیلی و با رویکرد کیفی، تمایز و تشابه دو روشِ مورد مطالعه در فرایند آفرینش عکس، یعنی 1- استفاده از کاغذ کنتراست متغیر به جای کاغذ تک شماره ای و 2- کاربست نظام ناحیه ای با استفاده از کاغذ تک شماره ای ، را از حیث آرایش درجات و تأثیر بر کیفیت عکس، مورد ارزیابی قرار دهد. از این رو، پژوهش حاضر در پاسخ به این پرسش که آیا اختلافی بین آرایش درجاتِ تصویر در این دو روش وجود دارد، و چرا کاربر باید روش پر مشقت نظام ناحیه ای را برگزیند، به این نتیجه رسید که با امکان کنترل و جایگزینی دقیق و هوشمندانه ی درجات و تفکیک آنها در تمام بخش های تصویر هنگام کاربست علم و فن نظام ناحیه ای، این روش، ضامن ارتقاء کیفیت و وضوح عکس(به عنوان مهمترین ویژگی)، در راستای اهداف زیباشناسانه بوده، و کاغذ کنتراست متغیر نمی تواند از این حیث جایگزین مناسبی برای آن باشد.
مقاله پژوهشی
کورس سامانیان؛ حمیده عباسیان
چکیده
ورود تکنیکهای نوین، متأثر از نقاشی غرب، در اواخر دورۀ قاجار، فصل تازهای در هنرهای تجسمی ایرانِ پهلوی گشود که از سویی، در هنر غرب و ادوار قبل، یعنی قاجار، ریشه داشته و از سوی دیگر، آینۀ تحولات و جهتگیریهای عصر خود است. یکی از جریانات هنری خاص این دوره، ساخت تصاویری از نخبگان سیاسی است که به سفارش ایشان، در قالب عکس یا تکچهره ...
بیشتر
ورود تکنیکهای نوین، متأثر از نقاشی غرب، در اواخر دورۀ قاجار، فصل تازهای در هنرهای تجسمی ایرانِ پهلوی گشود که از سویی، در هنر غرب و ادوار قبل، یعنی قاجار، ریشه داشته و از سوی دیگر، آینۀ تحولات و جهتگیریهای عصر خود است. یکی از جریانات هنری خاص این دوره، ساخت تصاویری از نخبگان سیاسی است که به سفارش ایشان، در قالب عکس یا تکچهره خلق میشود. این نوع آثار، در جریان انقلاب مشروطه به اوج خود رسید و پس از آن، در دورۀ پهلوی نیز ادامه یافت و تابعد از شکلگیری اولین مجلس شورای ملی، به گونۀ خاص هنری بدل شد. علیرغم مطالعات متعدد در باب احوال و آثار هنرمندان این جریان، از جمله کمالالملک و علی محمودی، ویژگیهای بصری و تکنیک پرترهنگاریهای رجال مجلس شورای ملی هنوز تا حد زیادی ناشناخته مانده است. از همینرو، هدف اصلی این پژوهش، رمزگشایی از شناسنامۀ کاری جعفرچهرهنگار، از هنرمندان این جریان هنری،و شناخت تکنیک اجرایی این پرترهنگاریهاست. پژوهش با روش توصیفی_تاریخی صورت میگیرد. در این راستا، سه نمونه از آثار جعفر چهرهنگار، موجود در موزۀ مجلس، بهمنظور مطالعات تاریخی، تطبیقی انتخاب میشود؛ بنابر مطالعات صورت گرفته بر روی آثار جعفرچهرهنگار، که تکچهرهنگاریهایی از رجال مجلس است، مشخص شد که هر سه اثر از روی عکس بازسازی شده است و میتوان در این تکنیک او را دنبالهرو کمالالملک دانست. از همین رو، میتوان نتیجه گرفت که جعفر چهرهنگار، نقاشی را در محضر یکی از شاگردان استاد آموخته و یا شاگرد شخصِ کمالالملک بوده است که نام وی تاکنون در بین شاگردان ایشان ناشناخته مانده است.