مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
حسن شکری؛ اصغر فهیمی فر
چکیده
یکی از روشهای بیان بصری، که یک روایت و داستان را با تکیهبر زبان تصویری و با استفاده از سلسله تصاویر ارائه می نماید، داستان مصور نامیده میشود. ایران و ژاپن از جمله کشورهایی میباشند که از دیر باز، مصورسازی داستان و روایات در آنها رواج داشته است، که در نهایت این آثار در ایران به نسخههای چاپسنگی و در ژاپن به مانگا بدل گشته ...
بیشتر
یکی از روشهای بیان بصری، که یک روایت و داستان را با تکیهبر زبان تصویری و با استفاده از سلسله تصاویر ارائه می نماید، داستان مصور نامیده میشود. ایران و ژاپن از جمله کشورهایی میباشند که از دیر باز، مصورسازی داستان و روایات در آنها رواج داشته است، که در نهایت این آثار در ایران به نسخههای چاپسنگی و در ژاپن به مانگا بدل گشته اند. بنا بر الهامات سنتیِ تصویریِ این دو جامعه از فرهنگ تصویری چین و همچنین حوزهی مشترک فعالیت های هنری آنها، بنظر میرسد که عناصر دیداری در دو دسته اثرِ تصویرسازی کتابهای چاپسنگی و مانگاهای بودا، دارای نقاط اشتراک و همچنین افتراق تصویری هستند که کشف هر یک، قابلیتهای موجود در آثار ایرانی را برای تولید انیمیشن نمایان می سازد. بدینصورت پرسشی که این پژوهش در پی پاسخ آن میباشد این است که: عناصر دیداری موجود در تصویرسازی های چاپ سنگی ایران و مانگای ژاپنی بودا بهعنوان داستانهای مصور، دارای چه اشتراکات و تفاوتهایی هستند و این موارد چه قابلیتهایی را در درجهت تولید انیمیشن نمایان خواهد ساخت؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با روش توصیفی_تطبیقی انجام گرفته و بهواسطهی ابزار کتابخانهای، اینترنتی و همچنین مطالعهای بر مجموعه مانگای بودا و نسخههای تصویری چاپ سنگی به انجام رسیده است که نتایج آن گویای حضور برخی روابط میان عناصری از جمله در طراحی، خط و نقطه، نور و سایه، بعد و فضا، و همچنین کادر و ترکیببندی بودهاند که هرکدام با تکیه بر اشتراکات موجود در دو اثر، زمینه و قابلیت متحرکسازی را آشکار ساختهاند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
وحید بابائی؛ جواد امین خندقی
چکیده
نشانهشناسی، اثر هنرمند را به متنی سرشار از نشانههایی تبدیل میسازد که میتوان آنها را از طریق رمزگشایی، بازتعریف کرد. رولان بارت با استفاده از نشانهشناسی، علاوه بر تبیین معنای پیامهای این ساختههای فرهنگی، به بررسی نیت، نحوه تولید و هویت تولیدکنندگان آنها نیز میپردازد. بارت مدلی را تحت عنوان «رمزگان پنجگانه» ...
بیشتر
نشانهشناسی، اثر هنرمند را به متنی سرشار از نشانههایی تبدیل میسازد که میتوان آنها را از طریق رمزگشایی، بازتعریف کرد. رولان بارت با استفاده از نشانهشناسی، علاوه بر تبیین معنای پیامهای این ساختههای فرهنگی، به بررسی نیت، نحوه تولید و هویت تولیدکنندگان آنها نیز میپردازد. بارت مدلی را تحت عنوان «رمزگان پنجگانه» (هرمنوتیک، نمادین، پروآیرتیک، معنایی، ارجاعی یا فرهنگی) ارائه مینماید که توسط آن نشانهها را به نظامهای معنادار تبدیل میسازند. مسئله اصلی در این پژوهش، بررسی عکسهای صحنهپردازی شده جف وال، هنرمند معاصر کانادایی، بر اساس رمزگان پنجگانه بارت است. هدف اصلی، خوانش آثار وال بر اساس رویکرد بارت است. این پژوهش از نوع نشانهشناسی از مجموعه روشهای کیفی است. گردآوری اطلاعات با روش کتابخانهای و مشاهده تصاویر است. تحلیل با روش کیفی بر اساس نشانهشناسی بارت است. نمونهگیری گزینشی غیرتصادفی است. در بررسی این عکسها، به طور ضمنی این نتیجه حاصل گردید که عکسهای جف وال قابلیت خوانش، تفسیر و رمزگشایی بر اساس رمزگان پنجگانه بارت را دارا است، زیرا از یک سو، عکاس، با روایت بصری اثر خویش مخاطب را با خود همراه ساخته و از سوی دیگر، مخاطب را به خوانش و تفسیری تازه بر مبنای پونکتوم شخصی خویش وادار میسازد؛ بهگونهای که معنا از سطح تصویر صحنهپردازی شده فراتر رفته و موجب خلق معنایی شخصی و تازه اثر میگردد. آثار جف وال مخاطب را مجبور میکند که بر اساس پونکتوم شخصی او آن را بخواند و تفسیر کند که منجر به ایجاد معانی جدید و شخصی میشود. چنین است که بهواسطه آنچه بارت آن را پونکتوم نامیده است، عکسهای جف وال تبدیل به متنی میشوند که معنای آنها وابسته به معانی است که مخاطب پیوسته و آگاهانه، با ارجاع به دانش و تجربه زیستی خویش میآفریند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
قباد کیانمهر؛ فروغ کریمی پور دوانی نژاد
چکیده
کاشیکاری از هنرهای اصیل ایرانی است که در دوره قاجار در تزئین بناهای مختلف از جمله خانه ها به کار رفته است. خانه های قاجاری شیراز گنجینه ارزشمندی از کاشیکاری های این دوره دارند. اگر چه ویژگی های هنری این کاشی ها از مکاتب هنری دوره قاجار پیروی می نماید، لیکن موضوعات آنها تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی شکل گرفتند. برخی از این کاشیکاری ها ...
بیشتر
کاشیکاری از هنرهای اصیل ایرانی است که در دوره قاجار در تزئین بناهای مختلف از جمله خانه ها به کار رفته است. خانه های قاجاری شیراز گنجینه ارزشمندی از کاشیکاری های این دوره دارند. اگر چه ویژگی های هنری این کاشی ها از مکاتب هنری دوره قاجار پیروی می نماید، لیکن موضوعات آنها تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی شکل گرفتند. برخی از این کاشیکاری ها در حال از بین رفتن هستند. از این رو هدف پژوهش حاضر، تحلیل عوامل مختلف اجتماعی تاثیر گذار بر شکل گیری نقوش این کاشیکاری ها به منظور زنده نگه داشتن و باز آفرینی آنهاست. از آن جا که تمرکز موضوعی این پژوهش بر خانه های قاجاری شیراز است و محدوده جغرافیایی مشخصی را بررسی می کند، لذا تلاش شده همه عوامل اجتماعی موثر بر ویژگی های هنری آثار مد نظر باشد. پرسش پژوهش به صورت زیر است: چه عوامل اجتماعی بر شکل گیری نقوش کاشیکاری های خانه های قاجاری شیراز تاثیر گذاشته است؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، شیوه گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. برای انجام پژوهش، کاشیکاری های هفت خانه قاجاری شیراز بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد نقوش این کاشیکاری ها بازتابی از مجموعه عوامل اجتماعی دوره قاجار مانند ساختار جامعه، باورها، رخدادهای فرهنگی، بازار، مشاغل و توجهات اجتماعی میان سنت گرایی و فرنگی گرایی در جامعه قاجاری است. این نتیجه نشان می دهد که هنرمندان کاشی ساز دوره قاجار برای طراحی و ساخت آثار خود توجه خاصی به باور های اجتماعی و مفاهیم آن داشته اند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
علیرضا شیخی؛ مرضیه اسماعیلی
چکیده
پیکره نگاری در منسوجات ایرانی سابقهای دیرین داشته و بخش مهمی از نقشمایههای تزئینی منسوجات ایران باستان را دربر میگرفته است. با روی کار آمدن اسلام و مطرح شدن ممنوعیت صورتگری در آثار هنری، خط به عنوان جایگزین نقوش انسانی و به عنوان تزئین غالب تا اواخر قرن نهم هجری، در اغلب منسوجات به کار رفت. از اواخر قرن نهم هجری به ویژه در عهد ...
بیشتر
پیکره نگاری در منسوجات ایرانی سابقهای دیرین داشته و بخش مهمی از نقشمایههای تزئینی منسوجات ایران باستان را دربر میگرفته است. با روی کار آمدن اسلام و مطرح شدن ممنوعیت صورتگری در آثار هنری، خط به عنوان جایگزین نقوش انسانی و به عنوان تزئین غالب تا اواخر قرن نهم هجری، در اغلب منسوجات به کار رفت. از اواخر قرن نهم هجری به ویژه در عهد صفوی، گرایش به سنتهای تصویری ایران باستان افزایش یافته و پیکرهنگاری در منسوجات به شیوههای گوناگون رواج مییابد. در این میان، گروهی از پارچهها با نقوش انسانی موجود هستند که نقشمایه آنها دربرگیرنده موضوع به اسارت گرفتن اسیران توسط سربازان است. هدف مقاله حاضر، بررسی منسوجات صفوی حاوی نقش سرباز و اسیر و تحلیل و تفسیر آثار با در نظرداشتن شرایط سیاسی - اجتماعی دوره صفوی است. از اینرو پاسخ به این پرسش مد نظر است: آیکونولوژی نقش سرباز و اسیر در منسوجات صفوی بر کدام مفاهیم فرهنگی و اجتماعی دلالت دارد؟ پارچههای حاوی نقش سرباز و اسیر واجد چه ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و مطالب به صورت مطالعات کتابخانهای گردآوری شده است. با بررسی نمونههای موجود در موزههای داخل و خارج از ایران مشخص شد که محتوای نقوش این دسته از منسوجات در ارتباط مستقیم با شرایط سیاسی– اجتماعی دوره صفوی بوده و احتمالا اغلب این قطعات با هدف استفاده به صورت دیوارکوب و در مواردی با هدف پوشش برای اشخاص بلندمرتبه طراحی شده و تولید آنها به نوعی با نمایش قدرت سیاسی شاهان صفوی در ارتباط بوده است.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
علی بوذری؛ احسان عبداللهی؛ مجتبی تویسرکانی
چکیده
در ایرانِ قرن نُهم هجری، مصادف با سلطنت سلطان حسین بایقرا در هرات، چهرههای درخشانی در حوزههای مختلف از جمله نگارگری درخشیدند که در میان این هنرمندان، آثار هنرمندی شهیر به نام محمد سیاهقلم شیوهای بدیع و متفاوت از سنت مرسوم نگارگری را دنبال میکند. بسان آثار و ریشههای شکلگیری آنها، هویت دقیق او نیز بر ما معلوم نیست. با این ...
بیشتر
در ایرانِ قرن نُهم هجری، مصادف با سلطنت سلطان حسین بایقرا در هرات، چهرههای درخشانی در حوزههای مختلف از جمله نگارگری درخشیدند که در میان این هنرمندان، آثار هنرمندی شهیر به نام محمد سیاهقلم شیوهای بدیع و متفاوت از سنت مرسوم نگارگری را دنبال میکند. بسان آثار و ریشههای شکلگیری آنها، هویت دقیق او نیز بر ما معلوم نیست. با این حال برخی از پژوهشگران او را غیاثالدین محمّد مصورساز و برخی حاجی محمّد هروی، از هنرمندان سدۀ نُهم و دهم هجری، میدانند. در حالی که تحقیقات بسیاری در خصوص هویت و ویژگی آثار محمد سیاهقلم صورت گرفته، اما نقش اقتباس در آفرینشهای هنری از روی آثار محمد سیاهقلم توسط هنرمندان معاصر کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش که از منظر هدف بنیادی و از منظر ماهیت دادهها، کیفی است، با رویکرد تطبیقی و بر اساس منابع کتابخانهای، تلاش دارد تا با بررسی آثار دو هنرمند، یکی ایرانی و دیگری انگلیسیتبار، یعنی احمد امیننظر و ریچارد بارتل، به شیوههای گرتهبرداری از آثار سیاهقلم در آثار این دو هنرمند بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که هنرمندان مورد بررسی به چه شیوههایی از آثار سیاهقلم تاثیر پذیرفتهاند. بر اساس یافتههای این پژوهش هنرمندان مورد بررسی در بخشهایی چون فضای رعبآور، رنگگزینی محدود، زمینهسازی (فضا) خلوت، ترکیببندی متمرکز، ویژگیهای ظاهری و فضای گروتسک، بیشترین تأثیر را از آثار سیاهقلم گرفتهاند. در این میان امیننظر بر اساس نوع چکیدهنگاری سیاهقلم، طراحیهای خود را سامان داده، ولی از شیوۀ طراحی خطی متفاوتی، که ریشه در نگارگری مکتب اصفهان دارد، استفاده کرده و بارتل در چندوجهنگاری و سایهپردازی از سیاهقلم پیروی نکرده و فرمهای سایهنمای پیکرهها و اشیا در آثار سیاهقلم را با بافتهای تجریدی و گاهی برشهایی از پیکرههای معاصر پر کرده است. هر دو هنرمند از شیوۀ فیگوراتیو آثار سیاهقلم فاصله میگیرند و تصاویری تجریدی خلق میکنند.
مقاله پژوهشی
هنرهای تجسمی و کاربردی
الهه پنجه باشی؛ مطهره سیفی
چکیده
نگارة شیعی داوری اخروی از فالنامة طهماسبی در (962_967ه.ق) به سفارش شاه طهماسب صفوی در شهر قزوین کتابت و نگارگری شده است. شاه طهماسب در طول حکومتش برای تثبیت تشیع تلاش کرد. خوانش شمایلشناسانة نگارههای شیعی فالنامة طهماسبی میتواند به معنای پنهان و ارزشهای جامعة آن دوره اشاره داشته باشد. رویکرد شمایلشناسی به محتوای اثر هنری در بافت ...
بیشتر
نگارة شیعی داوری اخروی از فالنامة طهماسبی در (962_967ه.ق) به سفارش شاه طهماسب صفوی در شهر قزوین کتابت و نگارگری شده است. شاه طهماسب در طول حکومتش برای تثبیت تشیع تلاش کرد. خوانش شمایلشناسانة نگارههای شیعی فالنامة طهماسبی میتواند به معنای پنهان و ارزشهای جامعة آن دوره اشاره داشته باشد. رویکرد شمایلشناسی به محتوای اثر هنری در بافت یک تمدن میپردازد. اروین پانوفسکی (1892_1968م) این رویکرد را به صورت روشمند ارائه داد و سه سطح معنا (توصیف پیشاشمایلنگارانه، تحلیل شمایلنگارنه، تفسیر شمایلشناسانه) را برای خوانش اثر هنری بیان نمود. پژوهش حاضر با هدف اصلی چگونگی تحلیل شمایلنگارانة نگارة داوری اخروی از فالنامه طهماسبی با آراء اروین پانوفسکی و هدف فرعی بررسی ارزشهای دورة شاه طهماسب انجام شده که نگارگر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در نگاره بازتاب داده است. لذا در پی پاسخ به این سوالات است: با خوانش شمایلنگارانه، نگاره متأثر از چه متونی بوده است؟ چه ارزشها و باورهای نهادینه شدهای از جامعه در نگارة داوری اخروی بازتاب یافته است؟ این پژوهش به شیوة کیفی و تطبیقی– تحلیلی انجام میگیرد و روش جمعآوری مطالب به شیوة کتابخانهای و با رویکرد شمایلشناسانه صورت گرفته است. در نهایت چنین نتیجه گرفته شد که باتوجه به اهمیت تثبیت تشیع در شهر قزوین، در مرکز نگاره بر نقش برقراری عدالت توسط امام علی (ع) در روز قیامت تأکید شده است. شاه اسماعیل در قالب پیامبر (ص) و شاه طهماسب در قالب امام علی (ع) در بیان جانشینی و مشروعیت و برقراری عدالت استحاله یافته و تصویر شدهاند؛ همچنین شاه طهماسب برای اجرای قوانین وضع شدة خود در عمل به منع گناهان و تثبیت تشیع و مشروعیتش، از هنر و جایگاه شخصیتی مذهبی_ اسطورهای در نظر مردم بهره برده است.